عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

مسأله مرگ یک امر عادی نیست، هیچ بیماری دردش به اندازه درد مرگ نیست، معنای مرگ این است که انسان در حالی که زنده است و از تمام بدن او از انگشت تا مغز این روح در حال حیات کنده می‌شود، چه دردی از این بالاتر است. ما وقتی مقداری گوشت دست را می‌چینیم درد می‌آید، زیرا زنده‌ای را می‌خواهیم بی‌روح کنیم، اگر آمپول تزریق نکردند و دندان را خواستند بکشند، درد می‌آید، زیرا می‌خواهند زنده‌ای را بی‌روح کنند، همین مرگ پردرد برای مؤمن بالاترین لذت است، زیرا انسان با مشاهده اهل‌بیت(ع) از تمام بدن خود غافل است، وقتی توجه انسان از بدن گرفته شود، اگر بدن او پاره پاره شود، نمی‌فهمد، روح توجه ندارد، با مشاهده اهل‌بیت(ع) و روی کردن اولیا انسان از تمام بدن غفلت می‌کند، وقتی انسان از بدن غافل باشد توجهی به بدن ندارد، لذا هیچ لذتی برای مؤمن به اندازه مرگ نیست، اما اگر انسان بدنی فکر کند و بدنی بمیرد هیچ دردی بالاتر از مرگ نیست.



مگر تامه ی مرگ چیز آسانی است، انسان یک بیماری می‌گیرد و در اثر سختی‌های بیماری بسیاری از چیزها را فراموش می‌کند، این بدیهیات دین باید برای انسان ملکه شود، برای این است که این ملکه شود و از یادمان نرود سفارش تکرار کردن آن را به ما داده‌اند، در نماز در تشهد یاد اهل‌بیت(ع)، نمازهای پنج‌گانه بدیهیات دین را تکرار می‌کنیم، بدیهی‌ترین بدیهیات اسلام را در قبر از ما سؤال می‌کنند، خیلی‌ها یادشان نیست، برخی‌ها بعد از مدت‌های عذاب میگویند تازه می‌فهمم که پیامبر من کسی است که قرآن بر او نازل شد.

منبع

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

مسأله مرگ یک امر عادی نیست، هیچ بیماری دردش به اندازه درد مرگ نیست، معنای مرگ این است که انسان در حالی که زنده است و از تمام بدن او از انگشت تا مغز این روح در حال حیات کنده می‌شود، چه دردی از این بالاتر است. ما وقتی مقداری گوشت دست را می‌چینیم درد می‌آید، زیرا زنده‌ای را می‌خواهیم بی‌روح کنیم، اگر آمپول تزریق نکردند و دندان را خواستند بکشند، درد می‌آید، زیرا می‌خواهند زنده‌ای را بی‌روح کنند، همین مرگ پردرد برای مؤمن بالاترین لذت است، زیرا انسان با مشاهده اهل‌بیت(ع) از تمام بدن خود غافل است، وقتی توجه انسان از بدن گرفته شود، اگر بدن او پاره پاره شود، نمی‌فهمد، روح توجه ندارد، با مشاهده اهل‌بیت(ع) و روی کردن اولیا انسان از تمام بدن غفلت می‌کند، وقتی انسان از بدن غافل باشد توجهی به بدن ندارد، لذا هیچ لذتی برای مؤمن به اندازه مرگ نیست، اما اگر انسان بدنی فکر کند و بدنی بمیرد هیچ دردی بالاتر از مرگ نیست.



مگر تامه ی مرگ چیز آسانی است، انسان یک بیماری می‌گیرد و در اثر سختی‌های بیماری بسیاری از چیزها را فراموش می‌کند، این بدیهیات دین باید برای انسان ملکه شود، برای این است که این ملکه شود و از یادمان نرود سفارش تکرار کردن آن را به ما داده‌اند، در نماز در تشهد یاد اهل‌بیت(ع)، نمازهای پنج‌گانه بدیهیات دین را تکرار می‌کنیم، بدیهی‌ترین بدیهیات اسلام را در قبر از ما سؤال می‌کنند، خیلی‌ها یادشان نیست، برخی‌ها بعد از مدت‌های عذاب میگویند تازه می‌فهمم که پیامبر من کسی است که قرآن بر او نازل شد.

منبع

یا زهرا


به نام خدا

آیت الله قرهی:

بزرگان یک تعبیری را بیان می­فرمایند که بسیار عالی است، می­فرمایند: چه کنیم که خود را محک بزنیم تا ببینیم حبّ به دنیا داریم یا خیر.

چون عرض کردم اگر حبّ به دنیا به وجود آمد، عامل برای فساد می­شود و آن کسی که مبتلا به فساد شد، وجودش شرّ می­شود و نه تنها خودش را، بلکه عالم را، مبتلا به شرّ می­کند که این قطعی است. پس معلوم می‌شود که اسّ و اساس، حبّ به دنیا است، همان چیزی که نبی مکرّم هم فرمود: «حُبُّ الدُّنیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ»[3]، یعنی حبّ به دنیا رأس همه خطا‌هاست.



اولیا فرمودند: اگر بخواهید بفهمید که بالجد حبّ به دنیا دارید یا خیر، ببینید اگر در همین لحظه ملک‌الموت بیاید و مرگ شما برسد، آماده رفتن و سفر هستید یا خیر؟

این محک و خود آزمایی است که انسان خودش را آزمایش کند. چون وقتی ملک‌الموت می­آید، طبق روایات شیطان ملعون هم از آن طرف می­آید و وسوسه می­کند، مثلاً می­گوید:ببین خدا نعوذبالله و نستجیربالله عادل نیست! ببین الان که بچّه­هایت دم بخت هستند، بعد از تو اوضاع خانواده­ات چه می­شود؟! زن و بچّه­ات در این دنیای وانفسا با این گرگان درنده چه می­کنند؟!

امّا اولیا خدا می­گویند: آن کسی که حبّ دنیا را از دلش بیرون کرده باشد، دیگر برایش بالسّویه است که الآن در دنیا باشد یا نباشد. آن‌وقت است که دنیایش هم دنیای حسنه می­شود؛ یعنی آرام و متین در دنیا هست، مثل دیگران می­خورد، می­آشامد، بر می­خیزد، ازدواج و همه مطالب را دارد امّا اگر هم بگویند: همین الآن باید بروی، آماده است

جدّی ما چقدر آماده‌ایم؟!!!

برای همین اولیا خدا نسخه دادند و گفتند: برای این که انسان مبتلای به شرّ نشود، فساد نکند و حبّ به دنیا که رأس همه خطاها هست، نداشته باشد؛ باید همیشه به سمت قبرستان برود.

منبع

یازهرا


به نام خدا

آیت الله قرهی:

بزرگان یک تعبیری را بیان می­فرمایند که بسیار عالی است، می­فرمایند: چه کنیم که خود را محک بزنیم تا ببینیم حبّ به دنیا داریم یا خیر.

چون عرض کردم اگر حبّ به دنیا به وجود آمد، عامل برای فساد می­شود و آن کسی که مبتلا به فساد شد، وجودش شرّ می­شود و نه تنها خودش را، بلکه عالم را، مبتلا به شرّ می­کند که این قطعی است. پس معلوم می‌شود که اسّ و اساس، حبّ به دنیا است، همان چیزی که نبی مکرّم هم فرمود: «حُبُّ الدُّنیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ»[3]، یعنی حبّ به دنیا رأس همه خطا‌هاست.



اولیا فرمودند: اگر بخواهید بفهمید که بالجد حبّ به دنیا دارید یا خیر، ببینید اگر در همین لحظه ملک‌الموت بیاید و مرگ شما برسد، آماده رفتن و سفر هستید یا خیر؟

این محک و خود آزمایی است که انسان خودش را آزمایش کند. چون وقتی ملک‌الموت می­آید، طبق روایات شیطان ملعون هم از آن طرف می­آید و وسوسه می­کند، مثلاً می­گوید:ببین خدا نعوذبالله و نستجیربالله عادل نیست! ببین الان که بچّه­هایت دم بخت هستند، بعد از تو اوضاع خانواده­ات چه می­شود؟! زن و بچّه­ات در این دنیای وانفسا با این گرگان درنده چه می­کنند؟!

امّا اولیا خدا می­گویند: آن کسی که حبّ دنیا را از دلش بیرون کرده باشد، دیگر برایش بالسّویه است که الآن در دنیا باشد یا نباشد. آن‌وقت است که دنیایش هم دنیای حسنه می­شود؛ یعنی آرام و متین در دنیا هست، مثل دیگران می­خورد، می­آشامد، بر می­خیزد، ازدواج و همه مطالب را دارد امّا اگر هم بگویند: همین الآن باید بروی، آماده است

جدّی ما چقدر آماده‌ایم؟!!!

برای همین اولیا خدا نسخه دادند و گفتند: برای این که انسان مبتلای به شرّ نشود، فساد نکند و حبّ به دنیا که رأس همه خطاها هست، نداشته باشد؛ باید همیشه به سمت قبرستان برود.

منبع

یازهرا

به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

آیت الله جوادی آملی با بیان این مطلب که سَکینت جامعه به عهده مادران جامعه است افزودند: خدا که زن را آفریده سَکینت را به عهده او گذاشته است، مسکن آشیانه‌ای بیش نیست، چهاردیواری است، سکونت جامعه، سَکینت جامعه به عهده مادران جامعه است. زن اگر نتواند این امر را مدیریت بکند آن رسالت الهی را انجام نداده. انسان اگر بخواهند زمین را استعمار و مرمّت کند نیروی انسانی می‌خواهد.



ایشان با اشاره به کلام نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها خاطر نشان کرد: وجود مبارک حضرت زهرا(سلام الله علیها) زینت زن را مشخص کرده است که زینت زن چیست؟ اینکه نه نامحرم را ببیند نه نامحرم او را ببیند اما معنایش این نیست که زن از منافع جامعه بهره‌مند نشود و محروم بشود نه، زنان همه کارهای خودشان را باید خودشان انجام ‌دهند.

منبع

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

آیت الله جوادی آملی با بیان این مطلب که سَکینت جامعه به عهده مادران جامعه است افزودند: خدا که زن را آفریده سَکینت را به عهده او گذاشته است، مسکن آشیانه‌ای بیش نیست، چهاردیواری است، سکونت جامعه، سَکینت جامعه به عهده مادران جامعه است. زن اگر نتواند این امر را مدیریت بکند آن رسالت الهی را انجام نداده. انسان اگر بخواهند زمین را استعمار و مرمّت کند نیروی انسانی می‌خواهد.



ایشان با اشاره به کلام نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها خاطر نشان کرد: وجود مبارک حضرت زهرا(سلام الله علیها) زینت زن را مشخص کرده است که زینت زن چیست؟ اینکه نه نامحرم را ببیند نه نامحرم او را ببیند اما معنایش این نیست که زن از منافع جامعه بهره‌مند نشود و محروم بشود نه، زنان همه کارهای خودشان را باید خودشان انجام ‌دهند.

منبع

یا زهرا

به نام خدا


آیت الله قرهی:

اولیا خدا نسخه خوبی دادند و آن نسخه این است که منشأ این حبّ به دنیا چیست؟ بالجد چه می­شود که انسان حبّ به دنیا دارد؟

دو تا مسئله است، یکی این که باور ندارد آخرتی وجود دارد. مگر نمی­ بیند انسان‌ها می­ میرند؟! چرا، می­ بیند، امّا باور به این که به حقیقت من هم می­ میرم و آخرتی هم وجود دارد، در وجود انسان نیست.

لذا اولیا خدا می­گویند: آن کسی بالجد «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً» می­گوید که اعتقاد راسخ و اعتقاد قلبی به آخرت داشته باشد. ما چون معتقد به آخرت نیستیم، حبّ به دنیا روز به روز در دلمان زیاد می­شود.

وقتی هم حبّ به دنیا دلمان را فرا گرفت، معلوم است، دیگر دنیا را به هر نحوی که شده، می­خواهیم. آن ‌وقت است که مایه فساد می­شود، وقتی مایه فساد شد، دیگر وجود انسان را فساد می­گیرد و شرارت برای همین است.

منبع

یا زهرا

به نام خدا


آیت الله قرهی:

اولیا خدا نسخه خوبی دادند و آن نسخه این است که منشأ این حبّ به دنیا چیست؟ بالجد چه می­شود که انسان حبّ به دنیا دارد؟

دو تا مسئله است، یکی این که باور ندارد آخرتی وجود دارد. مگر نمی­ بیند انسان‌ها می­ میرند؟! چرا، می­ بیند، امّا باور به این که به حقیقت من هم می­ میرم و آخرتی هم وجود دارد، در وجود انسان نیست.

لذا اولیا خدا می­گویند: آن کسی بالجد «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً» می­گوید که اعتقاد راسخ و اعتقاد قلبی به آخرت داشته باشد. ما چون معتقد به آخرت نیستیم، حبّ به دنیا روز به روز در دلمان زیاد می­شود.

وقتی هم حبّ به دنیا دلمان را فرا گرفت، معلوم است، دیگر دنیا را به هر نحوی که شده، می­خواهیم. آن ‌وقت است که مایه فساد می­شود، وقتی مایه فساد شد، دیگر وجود انسان را فساد می­گیرد و شرارت برای همین است.

منبع

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله مصباح یزدی در تشریح ارتباط مسأله اعتماد به نفس با توکل، بیان داشتند: معمولا این سؤال پیش می آید که اگر ما بخواهیم در همه کارها به خدا اعتماد کنیم پس بحث اعتماد به نفس که روانشناسان مطرح می کنند چگونه با توکل جمع می شود؟

نماینده مجلس خبرگان رهبری اعتماد به نفس را دارای دوجنبه ایجابی و سلبی دانستند و گفتند: جنبه سلبی آن یعنی عدم اعتماد به غیر این با توکل سازگار است؛ اما جنبه ایجابی یعنی ظرفیت های خود را بشناسیم، این که باید نعمت های خدا دادی را بشناسیم شکر است و با توکل در تضاد نیست.



ایشان اضافه کردند: اعتماد به نفس آنجایی با توکل اختلاف پیدا می کند که ما از حد مادیات فراتر نرویم و در انتهای همه معادلات خود برای خداوند جایی باز نکنیم؛ اعتماد به نفس توأم با توکل یعنی این که بدانم همه توانایی من را خدا عطا کرده و هرگاه بخواهد می تواند آن را بگیرد.


منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله مصباح یزدی در تشریح ارتباط مسأله اعتماد به نفس با توکل، بیان داشتند: معمولا این سؤال پیش می آید که اگر ما بخواهیم در همه کارها به خدا اعتماد کنیم پس بحث اعتماد به نفس که روانشناسان مطرح می کنند چگونه با توکل جمع می شود؟

نماینده مجلس خبرگان رهبری اعتماد به نفس را دارای دوجنبه ایجابی و سلبی دانستند و گفتند: جنبه سلبی آن یعنی عدم اعتماد به غیر این با توکل سازگار است؛ اما جنبه ایجابی یعنی ظرفیت های خود را بشناسیم، این که باید نعمت های خدا دادی را بشناسیم شکر است و با توکل در تضاد نیست.



ایشان اضافه کردند: اعتماد به نفس آنجایی با توکل اختلاف پیدا می کند که ما از حد مادیات فراتر نرویم و در انتهای همه معادلات خود برای خداوند جایی باز نکنیم؛ اعتماد به نفس توأم با توکل یعنی این که بدانم همه توانایی من را خدا عطا کرده و هرگاه بخواهد می تواند آن را بگیرد.


منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی

یا زهرا