عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ» ثبت شده است

به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

سؤال قبر مهمترین کنکور ماست از ما چیزهای مهمی سؤال میکنند ما باید پاسخ بدهیم هیچ فکر کردید که چرا در جریان سؤال قبر و جواب قبر الفبای دین را از ما سؤال میکنند بدیهیات دین را از ما سؤال میکنند و در تلقین قبر آن کسی که مرده را تلقین میکند میگوید اگر سؤال کردند خدای تو کیست بگو «الله جلّ و جلاله ربی» دین تو چیست بگو اسلام است اگر سؤال کردند کتاب تو چیست بگو قرآن است و اگر سؤال کردند پیامبر تو کیست نام مبارک حضرت رسول را ببر اگر سؤال کردند امامان تو چه کسانی هستند نام مبارک علی بن ابیطالب، حسن بن علی، حسین بن علی تا وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) را ببر...

 

 

خب اینها الفبای دین است دیگر همه ما اینها را میدانیم چه صالح چه طالح چه فاسق چه عادل چه اهل نماز چه بینماز بالأخره اینها که اسلام شناسنامه ای دارند میدانند دینشان اسلام است کتابشان قرآن اگر ما با اخلاق، بدن ستبر مستحکمی نساختیم این فشار مرگ آن چنان روی اعصاب و مغز تحمیل میکند و فشار میآورد که همه این حرفها یادمان میرود خیلیها یادشان نیست که دینشان چیست خیلیها یادشان نیست که کتابشان چیست خیلیها نام مبارک علی بن ابیطالب، حسین بن علی اصلاً یادشان نیست سؤال میکنند امام تو چه کسی است حرفی برای گفتن ندارند خب ما یک حصبه میگیریم یا بیماری شبیه حصبه مبتلا میشویم بسیاری از خاطرات و درسها از یادمان میرود با اینکه بیماری حصبه و مانند آن هرگز مثل مرگ نیست آن طامه مرگ توان فرساست خب باید در کشاکش این طامه توان فرسا تمام ذرات بدن انسان را در حال حیات بی روح کنند مسئله مرگ کار آسانی نیست چرا دندان ما را میکشند درد میآید چرا اگر بخواهیم انگشت را جراحی کنند تا بی حسی موضعی نشود درد میآید برای اینکه میخواهند زنده ای را بکشند دیگر چرا درد احساس میکنیم برای اینکه حیات دارد دیگر لذا این را بی حس میکنند آن حیات را آن احساس را از او میگیرند دندان را میکشند و دست را جراحی میکنند مرگ یعنی در حالی که ما حساس هستیم و درک میکنیم این روح را از تک تک این بدن میکشند می آورند بیرون مگر این کار آسانی است ما که نمیدانیم به این بیچاره چه میگذرد ما نه مردیم نه از او باخبریم فقط برای یک عده راحت است مؤمنین راحت اند [مرگ برای آنها] مثل بو کردن گل یاس [است] وگرنه برای دیگران آن قدر سخت است که در تمام مدت عمر هیچ حادثه مثل آن نیست برای اینکه روح میخواهد از ذرات بدن جدا بشود در حال حس، درد دارد دیگر یک گوشه اش را که ما می خواهیم احساس بکنیم میبینیم قابل تحمل نیست این پوست میخواهد بمیرد یا این گوشت میخواهد بمیرد یا دندان میخواهد بمیرد تا بی حس نکنند ما تحمل نمیکنیم حالا تمام اعضای بدن میخواهد بمیرد بنابراین کار مرگ کار آسانی نیست شما در فرمایشات وجود مبارک پیغمبر و ائمه (علیهم السلام) نگاه کنید مرتب سفارش میکنند مرگ را فراموش نکنید... ما چنین روزی را در پیش داریم باید بدنی بسازیم که بتواند تحمل بکند دیگر آن بدن با طب روحانی ساخته میشود یعنی با اخلاق نه با تقویتهای مادی پس ما باید طبیب باشیم که سلامت روح را تأمین کنیم مهندس و معمار باشیم که این بدن را محکم بپرورانیم که بتواند در رویارویی با آن حادثه تحمل بکند و...

 

منبع

یا زهرا

 به نام خدا

استاد صمدی آملی:

صله رحم  به معنای وسیع تر و کاملتری، فوق آنچه در افکار عامه مردم است در روایات ما بیان شده مثلا اگر در روایتی داریم که صله رحم سبب افزایش طول عمر می شود نباید بازیگری قوه خیال باز هم در این مورد رهزن شود که  مثلا خداوند به خاطر دید و بازدید و سر زدن به فامیل و اقوام پاداش جدایی؛ نظیر هدیه هایی که ما برای دیگران می بریم به ما عطا می فرماید و آن هدیه آن است که طول عمر ما را خدا دستور می دهد زیاد شود و باز هم قوه خیال بازیگری دیگری کند و خیال کنیم مثلا جناب عزرائیل طی یک یادداشت کتبی  یا دستور شفاهی که از خدا می گیرد موظف می شود به ازای این دید و بازدید مثلا چند ماهی بر عمر ما اضافه کند.


حقیقت آن است که رحم همین نظام عالم و طبیعتی است که ما الان در حال زندگی در آن هستیم و صله رحم با عالم؛ یعنی با عالم نجنگیدن و مخالف قوانین طبیعت رفتار نکردن و بر هم نزدن وفق بین انسان و نظام عالم. مثلا وفق بین ما و عالم طبیعت  ؛نیاز ما به آب و غذا به قدر ضرورت  است. طبیعی است که اگر به هر دلیلی این وفق به هم بخورد و کسی پر خوری کند یا برعکس با روزه های غیر شرعی گرسنگی بیش از طاقت عادی به خود بدهد یا بد خوری کند و غذا های ناسالم و غیر طبیعی و شیمیایی مصرف کند این وفق بین خود و طبیعت را به هم زده است و با عالم صله رحم نکرده است لذا عمرش کوتاه می شود و همینطور اگر کسی مطابق دستورات دین عمل کرد و غذا های حلال و پاک خورد و به اندازه خورد و غذای سالم استفاده نمود و ... با عالم صله رحم انجام داده و لذا عمرش طولانی می شود و هکذا...


منبع

یا زهرا


به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

معصیت، عالما عامدا صورت می‌گیرد، یک وقت کسی خلاف دستور شرع انجام می‌دهد، منشأ این مخالفت جهل به موضوع یا جهل به حکم، سهو به موضوع سهو به حکم، غفلت از موضوع یا غفلت از حکم است، اگر کسی غافل یا ساهی باشد بر اساس حدیث رفع معصیت نکرده است، اما وقتی معصیت صورت می‌گیرد که اکراه و اضطراری نباشد و عمد در کار باشد، می‌گوید خدایا من می‌دانم این کار حرام است اما انجام می‌دهم، هیچ گناهی نیست مگر این‌که در درون او شرکی نهفته است.



جنگ با خدا تنها موضوع امنیت اقتصادی و امنیت اجتماعی را بر هم زدن نیست، در واقع هر کسی دارد گناه می‌کند به جنگ با خداوند برخاسته است، این خطر خدای ناکرده اگر درمان نشود، بعید است انسان بتواند در خطرات مرگ با ایمان بمیرد.

منبع

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

معصیت، عالما عامدا صورت می‌گیرد، یک وقت کسی خلاف دستور شرع انجام می‌دهد، منشأ این مخالفت جهل به موضوع یا جهل به حکم، سهو به موضوع سهو به حکم، غفلت از موضوع یا غفلت از حکم است، اگر کسی غافل یا ساهی باشد بر اساس حدیث رفع معصیت نکرده است، اما وقتی معصیت صورت می‌گیرد که اکراه و اضطراری نباشد و عمد در کار باشد، می‌گوید خدایا من می‌دانم این کار حرام است اما انجام می‌دهم، هیچ گناهی نیست مگر این‌که در درون او شرکی نهفته است.



جنگ با خدا تنها موضوع امنیت اقتصادی و امنیت اجتماعی را بر هم زدن نیست، در واقع هر کسی دارد گناه می‌کند به جنگ با خداوند برخاسته است، این خطر خدای ناکرده اگر درمان نشود، بعید است انسان بتواند در خطرات مرگ با ایمان بمیرد.

منبع

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

مسأله مرگ یک امر عادی نیست، هیچ بیماری دردش به اندازه درد مرگ نیست، معنای مرگ این است که انسان در حالی که زنده است و از تمام بدن او از انگشت تا مغز این روح در حال حیات کنده می‌شود، چه دردی از این بالاتر است. ما وقتی مقداری گوشت دست را می‌چینیم درد می‌آید، زیرا زنده‌ای را می‌خواهیم بی‌روح کنیم، اگر آمپول تزریق نکردند و دندان را خواستند بکشند، درد می‌آید، زیرا می‌خواهند زنده‌ای را بی‌روح کنند، همین مرگ پردرد برای مؤمن بالاترین لذت است، زیرا انسان با مشاهده اهل‌بیت(ع) از تمام بدن خود غافل است، وقتی توجه انسان از بدن گرفته شود، اگر بدن او پاره پاره شود، نمی‌فهمد، روح توجه ندارد، با مشاهده اهل‌بیت(ع) و روی کردن اولیا انسان از تمام بدن غفلت می‌کند، وقتی انسان از بدن غافل باشد توجهی به بدن ندارد، لذا هیچ لذتی برای مؤمن به اندازه مرگ نیست، اما اگر انسان بدنی فکر کند و بدنی بمیرد هیچ دردی بالاتر از مرگ نیست.



مگر تامه ی مرگ چیز آسانی است، انسان یک بیماری می‌گیرد و در اثر سختی‌های بیماری بسیاری از چیزها را فراموش می‌کند، این بدیهیات دین باید برای انسان ملکه شود، برای این است که این ملکه شود و از یادمان نرود سفارش تکرار کردن آن را به ما داده‌اند، در نماز در تشهد یاد اهل‌بیت(ع)، نمازهای پنج‌گانه بدیهیات دین را تکرار می‌کنیم، بدیهی‌ترین بدیهیات اسلام را در قبر از ما سؤال می‌کنند، خیلی‌ها یادشان نیست، برخی‌ها بعد از مدت‌های عذاب میگویند تازه می‌فهمم که پیامبر من کسی است که قرآن بر او نازل شد.

منبع

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

مسأله مرگ یک امر عادی نیست، هیچ بیماری دردش به اندازه درد مرگ نیست، معنای مرگ این است که انسان در حالی که زنده است و از تمام بدن او از انگشت تا مغز این روح در حال حیات کنده می‌شود، چه دردی از این بالاتر است. ما وقتی مقداری گوشت دست را می‌چینیم درد می‌آید، زیرا زنده‌ای را می‌خواهیم بی‌روح کنیم، اگر آمپول تزریق نکردند و دندان را خواستند بکشند، درد می‌آید، زیرا می‌خواهند زنده‌ای را بی‌روح کنند، همین مرگ پردرد برای مؤمن بالاترین لذت است، زیرا انسان با مشاهده اهل‌بیت(ع) از تمام بدن خود غافل است، وقتی توجه انسان از بدن گرفته شود، اگر بدن او پاره پاره شود، نمی‌فهمد، روح توجه ندارد، با مشاهده اهل‌بیت(ع) و روی کردن اولیا انسان از تمام بدن غفلت می‌کند، وقتی انسان از بدن غافل باشد توجهی به بدن ندارد، لذا هیچ لذتی برای مؤمن به اندازه مرگ نیست، اما اگر انسان بدنی فکر کند و بدنی بمیرد هیچ دردی بالاتر از مرگ نیست.



مگر تامه ی مرگ چیز آسانی است، انسان یک بیماری می‌گیرد و در اثر سختی‌های بیماری بسیاری از چیزها را فراموش می‌کند، این بدیهیات دین باید برای انسان ملکه شود، برای این است که این ملکه شود و از یادمان نرود سفارش تکرار کردن آن را به ما داده‌اند، در نماز در تشهد یاد اهل‌بیت(ع)، نمازهای پنج‌گانه بدیهیات دین را تکرار می‌کنیم، بدیهی‌ترین بدیهیات اسلام را در قبر از ما سؤال می‌کنند، خیلی‌ها یادشان نیست، برخی‌ها بعد از مدت‌های عذاب میگویند تازه می‌فهمم که پیامبر من کسی است که قرآن بر او نازل شد.

منبع

یا زهرا


به نام خدا

آیت الله قرهی:

بزرگان یک تعبیری را بیان می­فرمایند که بسیار عالی است، می­فرمایند: چه کنیم که خود را محک بزنیم تا ببینیم حبّ به دنیا داریم یا خیر.

چون عرض کردم اگر حبّ به دنیا به وجود آمد، عامل برای فساد می­شود و آن کسی که مبتلا به فساد شد، وجودش شرّ می­شود و نه تنها خودش را، بلکه عالم را، مبتلا به شرّ می­کند که این قطعی است. پس معلوم می‌شود که اسّ و اساس، حبّ به دنیا است، همان چیزی که نبی مکرّم هم فرمود: «حُبُّ الدُّنیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ»[3]، یعنی حبّ به دنیا رأس همه خطا‌هاست.



اولیا فرمودند: اگر بخواهید بفهمید که بالجد حبّ به دنیا دارید یا خیر، ببینید اگر در همین لحظه ملک‌الموت بیاید و مرگ شما برسد، آماده رفتن و سفر هستید یا خیر؟

این محک و خود آزمایی است که انسان خودش را آزمایش کند. چون وقتی ملک‌الموت می­آید، طبق روایات شیطان ملعون هم از آن طرف می­آید و وسوسه می­کند، مثلاً می­گوید:ببین خدا نعوذبالله و نستجیربالله عادل نیست! ببین الان که بچّه­هایت دم بخت هستند، بعد از تو اوضاع خانواده­ات چه می­شود؟! زن و بچّه­ات در این دنیای وانفسا با این گرگان درنده چه می­کنند؟!

امّا اولیا خدا می­گویند: آن کسی که حبّ دنیا را از دلش بیرون کرده باشد، دیگر برایش بالسّویه است که الآن در دنیا باشد یا نباشد. آن‌وقت است که دنیایش هم دنیای حسنه می­شود؛ یعنی آرام و متین در دنیا هست، مثل دیگران می­خورد، می­آشامد، بر می­خیزد، ازدواج و همه مطالب را دارد امّا اگر هم بگویند: همین الآن باید بروی، آماده است

جدّی ما چقدر آماده‌ایم؟!!!

برای همین اولیا خدا نسخه دادند و گفتند: برای این که انسان مبتلای به شرّ نشود، فساد نکند و حبّ به دنیا که رأس همه خطاها هست، نداشته باشد؛ باید همیشه به سمت قبرستان برود.

منبع

یازهرا


به نام خدا

آیت الله قرهی:

بزرگان یک تعبیری را بیان می­فرمایند که بسیار عالی است، می­فرمایند: چه کنیم که خود را محک بزنیم تا ببینیم حبّ به دنیا داریم یا خیر.

چون عرض کردم اگر حبّ به دنیا به وجود آمد، عامل برای فساد می­شود و آن کسی که مبتلا به فساد شد، وجودش شرّ می­شود و نه تنها خودش را، بلکه عالم را، مبتلا به شرّ می­کند که این قطعی است. پس معلوم می‌شود که اسّ و اساس، حبّ به دنیا است، همان چیزی که نبی مکرّم هم فرمود: «حُبُّ الدُّنیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ»[3]، یعنی حبّ به دنیا رأس همه خطا‌هاست.



اولیا فرمودند: اگر بخواهید بفهمید که بالجد حبّ به دنیا دارید یا خیر، ببینید اگر در همین لحظه ملک‌الموت بیاید و مرگ شما برسد، آماده رفتن و سفر هستید یا خیر؟

این محک و خود آزمایی است که انسان خودش را آزمایش کند. چون وقتی ملک‌الموت می­آید، طبق روایات شیطان ملعون هم از آن طرف می­آید و وسوسه می­کند، مثلاً می­گوید:ببین خدا نعوذبالله و نستجیربالله عادل نیست! ببین الان که بچّه­هایت دم بخت هستند، بعد از تو اوضاع خانواده­ات چه می­شود؟! زن و بچّه­ات در این دنیای وانفسا با این گرگان درنده چه می­کنند؟!

امّا اولیا خدا می­گویند: آن کسی که حبّ دنیا را از دلش بیرون کرده باشد، دیگر برایش بالسّویه است که الآن در دنیا باشد یا نباشد. آن‌وقت است که دنیایش هم دنیای حسنه می­شود؛ یعنی آرام و متین در دنیا هست، مثل دیگران می­خورد، می­آشامد، بر می­خیزد، ازدواج و همه مطالب را دارد امّا اگر هم بگویند: همین الآن باید بروی، آماده است

جدّی ما چقدر آماده‌ایم؟!!!

برای همین اولیا خدا نسخه دادند و گفتند: برای این که انسان مبتلای به شرّ نشود، فساد نکند و حبّ به دنیا که رأس همه خطاها هست، نداشته باشد؛ باید همیشه به سمت قبرستان برود.

منبع

یازهرا

به نام خدا


آیت الله قرهی:

اولیا خدا نسخه خوبی دادند و آن نسخه این است که منشأ این حبّ به دنیا چیست؟ بالجد چه می­شود که انسان حبّ به دنیا دارد؟

دو تا مسئله است، یکی این که باور ندارد آخرتی وجود دارد. مگر نمی­ بیند انسان‌ها می­ میرند؟! چرا، می­ بیند، امّا باور به این که به حقیقت من هم می­ میرم و آخرتی هم وجود دارد، در وجود انسان نیست.

لذا اولیا خدا می­گویند: آن کسی بالجد «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً» می­گوید که اعتقاد راسخ و اعتقاد قلبی به آخرت داشته باشد. ما چون معتقد به آخرت نیستیم، حبّ به دنیا روز به روز در دلمان زیاد می­شود.

وقتی هم حبّ به دنیا دلمان را فرا گرفت، معلوم است، دیگر دنیا را به هر نحوی که شده، می­خواهیم. آن ‌وقت است که مایه فساد می­شود، وقتی مایه فساد شد، دیگر وجود انسان را فساد می­گیرد و شرارت برای همین است.

منبع

یا زهرا

به نام خدا


آیت الله قرهی:

اولیا خدا نسخه خوبی دادند و آن نسخه این است که منشأ این حبّ به دنیا چیست؟ بالجد چه می­شود که انسان حبّ به دنیا دارد؟

دو تا مسئله است، یکی این که باور ندارد آخرتی وجود دارد. مگر نمی­ بیند انسان‌ها می­ میرند؟! چرا، می­ بیند، امّا باور به این که به حقیقت من هم می­ میرم و آخرتی هم وجود دارد، در وجود انسان نیست.

لذا اولیا خدا می­گویند: آن کسی بالجد «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً» می­گوید که اعتقاد راسخ و اعتقاد قلبی به آخرت داشته باشد. ما چون معتقد به آخرت نیستیم، حبّ به دنیا روز به روز در دلمان زیاد می­شود.

وقتی هم حبّ به دنیا دلمان را فرا گرفت، معلوم است، دیگر دنیا را به هر نحوی که شده، می­خواهیم. آن ‌وقت است که مایه فساد می­شود، وقتی مایه فساد شد، دیگر وجود انسان را فساد می­گیرد و شرارت برای همین است.

منبع

یا زهرا