عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

به نام خدا

حضرت آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر خود به بیان خاطره ای از مرد میانسال آبمیوه فروشی پرداختند که به خاطر کم دقتی در فروش آبمیوه و آلوده شدن کسب وی به مال حرام عذاب الهی را به چشم خود دید و بعد از آن توبه کرد.
حضرت آیت‎‎الله جوادی آملی گفتند: یک روز در ایام عمره بود بعد از نماز صبح رو به‌ روی ضریح مطهّر نشسته بودم دیدم فرد میانسالی نزدیک 40 سال آمد و گفت حاج آقا آیه: «کلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ٭ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ» یعنی چه؟ من هم مختصری برایش توضیح دادم، گفت برای من اتفاق افتاده است، گفت من در ایران کارم آبمیوه‌ فروشی است، مردم می‌آیند آبمیوه می‌گیرند، آن وقت هم رسم بود که این قالب‌های یخ را جلوی این مغازه آبمیوه‌ فروشی می‌گذاشتند، من یک روز صبح نماز خواندم و آمدم جلوی مغازه دیدم این قالب‌های یخ را گذاشتند ولی از آنها شعله می‌جوشد و کاملاً گُر گرفته است، من فهمیدم که کسب من آلوده است. به یکی از علما در شهرمان بود مراجعه کردم گفتم این چیست؟ گفت شما چطور آبمیوه می‌فروشی؟ ما گفتیم که یک لیوان آبمیوه به این‌ها می‌فروشیم مثلاً 100 تومان یا کمتر یا بیشتر، یک لیوان آب‌ سیب می‌فروشیم ولی یک مقدار یخ داخل این است برای این که خنک بشود، گفتند این یخ همان مال حرام است، شما آبمیوه می‌فروشی یک بخش وسیعی از لیوان را یک تکّه یخ گرفته؛ گفت ما از آن به بعد توبه کردیم راه برایمان روشن شد، دو لیوان تهیه کردیم، در مغازه یک لیوان بزرگ یک لیوان متوسط، این لیوان متوسط را به مشتری نشان می‌دهیم که برابر این لیوان به شما آب‌میوه می‌فروشیم آن یک تکّه یخ را می‌گذاریم در آن لیوان بزرگ، این لیوان پر آب‌میوه را می‌ریزیم روی آن به مشتری تحویل می‌دهیم.



ایشان بیان کردند: در قیامت یا فردی تمام کارها را بر عهده بگیرد مانند کودک که تمام کارها را پدر و مادر او بر عهده میگیرد که ولی میشود یا این که بخشی از کارها را خودش انجام دهد و بخشی دیگر را کسی به او کمک می کندکه میشود ناصر، قسم سوم این است که نه ولی و نه ناصر دارد اما دستش را می‌آورد جلو و جلوی عذاب را میگیرد اما برای اهل جهنم این فرصت فراهم نیست «اما هیچ راهی برای آنان نیست، و میگویند پروردگارا ما  روسا و بزرگتران خویش را اطاعت کردیم و ما را از راه به در کردند، پروردگارا آنان را دو چندان عذاب ده و لعنتشان کن لعنتی بزرگ» اما خدا در سوره اعراف جواب آنان را داد، گفت برای شما هم دو عذاب است شما اگر جلوی سقیفه را باز نگذاشته بودید رهبران الهی و اهل بیت (ع) خانه نیشین نمیشدند


منبع

یا زهرا

به نام خدا

حضرت آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر خود به بیان خاطره ای از مرد میانسال آبمیوه فروشی پرداختند که به خاطر کم دقتی در فروش آبمیوه و آلوده شدن کسب وی به مال حرام عذاب الهی را به چشم خود دید و بعد از آن توبه کرد.
حضرت آیت‎‎الله جوادی آملی گفتند: یک روز در ایام عمره بود بعد از نماز صبح رو به‌ روی ضریح مطهّر نشسته بودم دیدم فرد میانسالی نزدیک 40 سال آمد و گفت حاج آقا آیه: «کلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ٭ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ» یعنی چه؟ من هم مختصری برایش توضیح دادم، گفت برای من اتفاق افتاده است، گفت من در ایران کارم آبمیوه‌ فروشی است، مردم می‌آیند آبمیوه می‌گیرند، آن وقت هم رسم بود که این قالب‌های یخ را جلوی این مغازه آبمیوه‌ فروشی می‌گذاشتند، من یک روز صبح نماز خواندم و آمدم جلوی مغازه دیدم این قالب‌های یخ را گذاشتند ولی از آنها شعله می‌جوشد و کاملاً گُر گرفته است، من فهمیدم که کسب من آلوده است. به یکی از علما در شهرمان بود مراجعه کردم گفتم این چیست؟ گفت شما چطور آبمیوه می‌فروشی؟ ما گفتیم که یک لیوان آبمیوه به این‌ها می‌فروشیم مثلاً 100 تومان یا کمتر یا بیشتر، یک لیوان آب‌ سیب می‌فروشیم ولی یک مقدار یخ داخل این است برای این که خنک بشود، گفتند این یخ همان مال حرام است، شما آبمیوه می‌فروشی یک بخش وسیعی از لیوان را یک تکّه یخ گرفته؛ گفت ما از آن به بعد توبه کردیم راه برایمان روشن شد، دو لیوان تهیه کردیم، در مغازه یک لیوان بزرگ یک لیوان متوسط، این لیوان متوسط را به مشتری نشان می‌دهیم که برابر این لیوان به شما آب‌میوه می‌فروشیم آن یک تکّه یخ را می‌گذاریم در آن لیوان بزرگ، این لیوان پر آب‌میوه را می‌ریزیم روی آن به مشتری تحویل می‌دهیم.



ایشان بیان کردند: در قیامت یا فردی تمام کارها را بر عهده بگیرد مانند کودک که تمام کارها را پدر و مادر او بر عهده میگیرد که ولی میشود یا این که بخشی از کارها را خودش انجام دهد و بخشی دیگر را کسی به او کمک می کندکه میشود ناصر، قسم سوم این است که نه ولی و نه ناصر دارد اما دستش را می‌آورد جلو و جلوی عذاب را میگیرد اما برای اهل جهنم این فرصت فراهم نیست «اما هیچ راهی برای آنان نیست، و میگویند پروردگارا ما  روسا و بزرگتران خویش را اطاعت کردیم و ما را از راه به در کردند، پروردگارا آنان را دو چندان عذاب ده و لعنتشان کن لعنتی بزرگ» اما خدا در سوره اعراف جواب آنان را داد، گفت برای شما هم دو عذاب است شما اگر جلوی سقیفه را باز نگذاشته بودید رهبران الهی و اهل بیت (ع) خانه نیشین نمیشدند


منبع

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

اینکه می‌گویند قرآن کتاب جهان‌شمول است نه معنایش این است که شما اگر همه‌تان مسلمان بشوید من برنامه دارم؛ نه, مسلمان باشی برنامه دارم, مسیحی باشی برنامه دارم, بت‌پرست باشی برنامه دارم, ملحد هم باشی برنامه دارم. ..



قرآن می‌گوید اگر خدا را هم قبول نداری و قیامت را قبول نداری هیچ دینی هم قبول نداری یک زبان مشترکی به نام فطرت ما داریم، بالأخره بشر باید با هم زندگی کنند این زندگی مسالمت‌آمیز یک زبان مشترک می‌خواهد زبان مشترک همان زبان فطرت است اخلاق و ادیان این است.

منبع

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

اینکه می‌گویند قرآن کتاب جهان‌شمول است نه معنایش این است که شما اگر همه‌تان مسلمان بشوید من برنامه دارم؛ نه, مسلمان باشی برنامه دارم, مسیحی باشی برنامه دارم, بت‌پرست باشی برنامه دارم, ملحد هم باشی برنامه دارم. ..



قرآن می‌گوید اگر خدا را هم قبول نداری و قیامت را قبول نداری هیچ دینی هم قبول نداری یک زبان مشترکی به نام فطرت ما داریم، بالأخره بشر باید با هم زندگی کنند این زندگی مسالمت‌آمیز یک زبان مشترک می‌خواهد زبان مشترک همان زبان فطرت است اخلاق و ادیان این است.

منبع

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله قرهی:

به آیت­ الله آسیّد عبدالکریم کشمیری گفتند: آقا! شما چرا این­قدر به وادی­ السّلام می­رفتید؟ مگر در آن­جا چه دیدید؟ فرمودند: روح و ریحان!

امثال من یک ساعت در قبرستان باشند، خسته می­شوند. آقا! مگر قبرستان، روح و ریحان است؟! مگر باغ است؟! مگر دشت و دمن هست؟! بالجد اولیا خدا در قبرستان، چه دیدند که گفتند: روح و ریحان؟!



بعضی تصوّر می­کنند وقتی می­گوییم قبرستان، یعنی دیگر از دنیا ببر، نه، اتّفاقاً با رفتن به آن­جا، می­فهمند که از دنیا چگونه بهره برداری کنند - این را به ذهنتان بسپارید - لذا اولیا خدا در قبرستان این را متوجّه می­شوند که از دنیا چگونه باید بهره ­برداری کرد. اتّفاقاً اولیا خدا در دنیا، بیش از دیگران هم رفت و آمد دارند، با مردم هستند و انقطاع از خلق خدا ندارند، امّا بین خلق خدا هستند و تو گویی نیستند و این، خصوصیّت اولیا خدا است.

ابوالعرفا، آیت­ الله العظمی ادیب نیز چنین خصوصیّتی داشتند. به تعبیر بزرگان و اعاظمی مثل آیت­ الله العظمی آسیّد عبدالاعلاء سبزواری که خودشان یکی از عرفای عظیم­الشّأن و عجیب بودند - که الآن مرقد شریفشان در نجف اشرف است - می­فرمودند: ایشان فارغند از دو دنیا!

بعد یک تعبیر عجیبی را راجع به ایشان داشتند، فرمودند: ایشان بهشت را پایین کشیده، خودش بهشت نرفته. ما این تعبیرها را نمی­فهمیم. البته من و امثال من حقّ هم داریم نفهمیم این تعبیرها یعنی چه.

مردان خدا در دنیا، این­گونه هستند. این اعاظمی که بالجد نگاه به صورت آن­ها، عبادت به معنی عبادت بود. آن­ها که والله قسم، هنوز اسمشان، در وجود انسان انقلاب ایجاد می­کند. اسمشان، انسان را با خدا آشنا می­کند. اسم این اولیا الهی، قرب خدا را برای انسان می­آورد؛ یعنی اسمشان قرب­ آور است. این مردانی که تمام وجودشان خداست. امثال من این حرف را نمی­فهمند و به سخره می­گیرند، امّا حسب روایت شریفه بالجد ملائک بال­هایشان را زیر پای اینها می­گشایند و به این­ها سجده می­کنند، «وَإِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا»[7]، این مردان خدا، چه بودند؟! حبّ به دنیا نداشتند، برای همین از شرّ هم دور بودند.

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله قرهی:

به آیت­ الله آسیّد عبدالکریم کشمیری گفتند: آقا! شما چرا این­قدر به وادی­ السّلام می­رفتید؟ مگر در آن­جا چه دیدید؟ فرمودند: روح و ریحان!

امثال من یک ساعت در قبرستان باشند، خسته می­شوند. آقا! مگر قبرستان، روح و ریحان است؟! مگر باغ است؟! مگر دشت و دمن هست؟! بالجد اولیا خدا در قبرستان، چه دیدند که گفتند: روح و ریحان؟!



بعضی تصوّر می­کنند وقتی می­گوییم قبرستان، یعنی دیگر از دنیا ببر، نه، اتّفاقاً با رفتن به آن­جا، می­فهمند که از دنیا چگونه بهره برداری کنند - این را به ذهنتان بسپارید - لذا اولیا خدا در قبرستان این را متوجّه می­شوند که از دنیا چگونه باید بهره ­برداری کرد. اتّفاقاً اولیا خدا در دنیا، بیش از دیگران هم رفت و آمد دارند، با مردم هستند و انقطاع از خلق خدا ندارند، امّا بین خلق خدا هستند و تو گویی نیستند و این، خصوصیّت اولیا خدا است.

ابوالعرفا، آیت­ الله العظمی ادیب نیز چنین خصوصیّتی داشتند. به تعبیر بزرگان و اعاظمی مثل آیت­ الله العظمی آسیّد عبدالاعلاء سبزواری که خودشان یکی از عرفای عظیم­الشّأن و عجیب بودند - که الآن مرقد شریفشان در نجف اشرف است - می­فرمودند: ایشان فارغند از دو دنیا!

بعد یک تعبیر عجیبی را راجع به ایشان داشتند، فرمودند: ایشان بهشت را پایین کشیده، خودش بهشت نرفته. ما این تعبیرها را نمی­فهمیم. البته من و امثال من حقّ هم داریم نفهمیم این تعبیرها یعنی چه.

مردان خدا در دنیا، این­گونه هستند. این اعاظمی که بالجد نگاه به صورت آن­ها، عبادت به معنی عبادت بود. آن­ها که والله قسم، هنوز اسمشان، در وجود انسان انقلاب ایجاد می­کند. اسمشان، انسان را با خدا آشنا می­کند. اسم این اولیا الهی، قرب خدا را برای انسان می­آورد؛ یعنی اسمشان قرب­ آور است. این مردانی که تمام وجودشان خداست. امثال من این حرف را نمی­فهمند و به سخره می­گیرند، امّا حسب روایت شریفه بالجد ملائک بال­هایشان را زیر پای اینها می­گشایند و به این­ها سجده می­کنند، «وَإِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا»[7]، این مردان خدا، چه بودند؟! حبّ به دنیا نداشتند، برای همین از شرّ هم دور بودند.

یا زهرا