عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علامه حسن زاده آملی» ثبت شده است


به نام خدا

علامه حسن زاده آملی می‌‌نویسد: حکایت کرد براى ما جناب حجت‌الاسلام حاج سید جعفر شاهرودى که از علماى عصر حاضر طهران است دو مکاشفه را که مفصّل است مجمل آن را براى یافتن مقام و منزلت صاحب ترجمه مى‌‏‌نگارم:



فرمود شبى در شاهرود خواب دیدم که در صحرائى حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالى له الفرج) با جماعتى تشریف دارند و گویا به نماز جماعت ایستاده‌‌‏اند، جلو رفتم که جمالش را زیارت و دستش را بوسه دهم، چون نزدیک شدم شیخ بزرگوارى را دیدم که متصل به آن حضرت ایستاده و آثار جمال و وقار و بزرگوارى از سیمایش پیداست، چون بیدار شدم در اطراف آن شیخ فکر کردم که کیست تا این حدّ نزدیک و مربوط به مولاى ما امام زمان است، از پى یافتن او به مشهد رفتم نیافتم، در طهران آمدم ندیدم، به قم مشرف شدم او را در حجره‏‌اى از حجرات مدرسه فیضیه مشغول به تدریس دیدم، پرسیدم کیست؟ گفتند عالم ربانى آقاى حاج میرزا جواد آقاى تبریزى است؛ خدمتش مشرف شدم تفقد زیادى کردند و فرمودند: کى آمدى گویا مرا دیده و شناخته از قضیه آگاهند. پس ملازمتش را اختیار نمودم و چنان یافتم او را دیده بودم و مى‌‏خواستم.

تا شبى که نزدیک سحر در بین خواب و بیدارى دیدم درهاى آسمان به روى من گشوده و حجاب‌ها مرتفع گشته تا زیر عرش عظیم الهى را مى‌‏بینم پس مرحوم استاد حاج میرزا جواد آقا را دیدم که ایستاده و دست به قنوت گرفته و مشغول تضرع و مناجات است به او مى‌‏نگریستم و تعجب از مقام او مى‌‏نمودم که صداى کوبیدن در خانه را شنیده و متنبه گشته برخاستم در خانه رفتم، یکى از ملازمین ایشان را دیدم که گفت بیا منزل آقا گفتم چه خبر است گفت سرت سلامت خدا صبرت دهد آقا از دنیا رفت یازهرا


منبع

یا زهرا

به نام خدا

علامه حسن زاده آملی می‌‌نویسند: راقم سطور پس از آنکه از مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى آگاهى یافت، تا مدّت مدیدى مى‌‌‏پنداشت که قبر آن جناب در نجف اشرف است. تا اینکه در شبى از نیمه دوم رجب هزار و سیصد و هشتاد و هشت هجرى قمرى در حدود سه ساعت از شب رفته، با جناب آیة الله آقا سید حسین قاضى طباطبائى تبریزى‏ برادر زاده مرحوم آقاى حاج سید على آقاى قاضى، در کنار خیابان ملاقات اتفاق افتاد. با جناب ایشان در اثناى راه از مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى سخن به ‏میان آوردم و سؤال از تربتشان کردم، فرمودند: قبر ایشان همین شیخان قم نزدیکى قبر مرحوم میرزاى قمى صاحب قوانین است و لوح قبر دارد.



من به محض شنیدن اینکه لوح قبر دارد از ایشان نپرسیدم که در کدام سمت قبر میرزاى قمى و چون با جناب آقاى آسید حسین قاضى خداحافظى کردم شتابان به سوى شیخان قم رفتم که مبادا در را ببندند، رفتم به شیخان و بسیارى از الواح قبور را نگاه کردم که بعضى را تا حدّى تشخیص دادم و بعضى را چون شب بود و برق‌هاى آنجا هم بسیار ضعیف بود تشخیص دادن بسیار دشوار بود؛ با خود گفتم حالا که شب است و تاریک است باشد تا فردا، داشتم از شیخان به در مى‌‏آمدم ولى آهسته آهسته که باز هم نظرم به الواح قبور بود که دیدم شخصى ناشناس از درب شرقى شیخان وارد قبرستان شده است و مستقیم به سوى من مى‌‌‏آید تا به من رسیده گفت: آقا قبر آمیرزا جواد آقاى ملکى را مى‌‏‌خواهید؟ و مرا در کنار قبر آن مرحوم برد و از من جدا شد و به سرعت به سوى درب غربى شیخان رهسپار شد که از قبرستان بدر رود، من بى‌‏اختیار تکانى خوردم و مضطرب شدم و ایشان را بدین عبارت صدا زدم و گفتم آقا من که قبر ایشان را مى‏‌‌خواستم اما شما از کجا مى‌‌‏دانستید؟ آن شخص در همان حال که به سرعت به سوى درب غربى شیخان مى‌‌‏رفت، صورت خود را برگردانید و نیم‌‌‏رخ به سوى من نموده گفت: ما مشتری‌‌هاى خود را مى‌‏‌شناسیم!


منبع

یا زهرا

به نام خدا

یکی از بهترین کتاب‌های علامه حسن زاده آملی، کتاب «عیون مسائل النفس و شرح العیون فی شرح العیون» است

این کتاب، در میان آثار آیت الله حسن زاده آملی، دومین کتابى بود که از طرف وزارت ارشاد به عنوان کتاب سال شناخته شد و به علم دوستان جامعه اسلامى معرفى شد.



آیت‌الله حسن رمضانی از علامه حسن‌زاده آملی نقل می‌کنند که؛ زمانی ایشان (علامه حسن زاده آملی) می‌فرمود اگر اسم کار من را لوس بازی نمی‌‌گذاشتند و اگر تلقی خوشی صورت می‌‌گرفت و مصون بود از تلقی‌های ناخوش، من این کتاب عیون مسائل نفس را که در مسائل نفس است و کتاب مهمی است و کتاب سر پیری من است، مال ایام جوانی‌‌ام نیست، یعنی یک عمر کار کرده‌ام و حاصلش این شده است، اسم این کتاب را می‌گذاشتم «عیون خمینی»

استاد رمضانی می‌گفتند علامه حسن‌زاده آملی، برای قدردانی از شخصیت بی‌نظیر امام خمینی(ره) که بنیانگذار جمهوری اسلامی و تمهید کننده تمام ترقّیات علمی و عملی برای حوزه‌ها بود و انجام دهنده کاری بود که واقعاً هیچ‌کدام از بزرگان گذشته در طول تاریخ انجام نداده بودند، چنین فرمایشی داشتند.

به قول معروف: قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری!


منبع

یا زهرا

به نام خدا

یکی از بهترین کتاب‌های علامه حسن زاده آملی، کتاب «عیون مسائل النفس و شرح العیون فی شرح العیون» است

این کتاب، در میان آثار آیت الله حسن زاده آملی، دومین کتابى بود که از طرف وزارت ارشاد به عنوان کتاب سال شناخته شد و به علم دوستان جامعه اسلامى معرفى شد.



آیت‌الله حسن رمضانی از علامه حسن‌زاده آملی نقل می‌کنند که؛ زمانی ایشان (علامه حسن زاده آملی) می‌فرمود اگر اسم کار من را لوس بازی نمی‌‌گذاشتند و اگر تلقی خوشی صورت می‌‌گرفت و مصون بود از تلقی‌های ناخوش، من این کتاب عیون مسائل نفس را که در مسائل نفس است و کتاب مهمی است و کتاب سر پیری من است، مال ایام جوانی‌‌ام نیست، یعنی یک عمر کار کرده‌ام و حاصلش این شده است، اسم این کتاب را می‌گذاشتم «عیون خمینی»

استاد رمضانی می‌گفتند علامه حسن‌زاده آملی، برای قدردانی از شخصیت بی‌نظیر امام خمینی(ره) که بنیانگذار جمهوری اسلامی و تمهید کننده تمام ترقّیات علمی و عملی برای حوزه‌ها بود و انجام دهنده کاری بود که واقعاً هیچ‌کدام از بزرگان گذشته در طول تاریخ انجام نداده بودند، چنین فرمایشی داشتند.

به قول معروف: قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری!


منبع

یا زهرا

به نام خدا

بزرگواری میفرمودند: روزی در محضر حضرت استاد علامه حسن حسن زاده روحی فداه نشسته بودیم، چند نفر از عزیزانی به دیدارشان آمده بودند. یک آقا جوانی همین جور طبق متعارف برگشتند گفتند: آقا ما گنهکاریم، ما را دعا کن.

آقا رو سرشان داد کشید: این چه حرفی است تو می زنی؟ تو گنهکار هستی پیش من حسن زاده چرا می گوئی؟ آن را برو در خلوت خانه ات با خدایت حرف بزن. چه کار داری به این و آن بگوئی من گنهکارم. تند شد روی جوان، خجالت نمی کشی این طور حرف می زنی؟ تو می دانی یعنی چی داری می گوئی؟ کسی گناه خدا می کند یعنی به ناموس خدا تجاوز کرده. تو داری رسماً در پیش من می گوئی من به ناموس خدا تجاوز کردم. خجالت نمی کشی؟ همچین حرفی می زنی، که چی؟ دعا کن من به ناموس خدا تجاوز کردم. غیرت خدا به جوش می آید . اتفاقاً گناه باعث می شود بین خدا و بین عبد یک رابطۀ فقط خصوصی برقرار شود. که بین بنده گنهکار با هیچ کس دیگر خدا راضی نیست رابطه برقرار شود. من غیرتم به جوش می آید گناه کردی یواشکی بیا شب، تاریکی، خلوت.  دهن باز نکن داد نکش سروصدا نکن. نگذار مردم بشنوند.



پشیمان شدی آهسته با خودم حرف بزن. چه کار داری داد و فریاد کنی آبروی خودت را می ریزی آبروی من خدا را می ریزی. چون بین مردم می گویی من گناه کردم یعنی به ناموس خدا تجاوز کردم. این بَد است. خدا دوست ندارد چیزی را که فحاشی شده بی احترامی شده، شایعه اش کنی بین مردم داد بکشی.

حالا یکی می رود نعوذبالله یک عمل خلاف می کند دیگری می رود عمل خلافش را پخش می کند به همان اندازه که او خلاف کرد به همین اندازه اینی که دارد شایعه می کند هم گنهکار است. چرا داری گناه را پخش می کنی؟
قرآن من و شما می گوید: اگر بدی هم دیدی خیلی آهسته، داد هم نکش. اگر امر به معروف هم می خواهی بکنی خیلی آهسته، مثل آینه باش. آینه داد نمی زند یقه ات بَد است. وقتی روبروی آینه می ایستی جیغ نمی کشد بگوید چرا موی سرت اینجوری است؟ خیلی سکوت محض است، آهسته هیچ کس خبر دار نیست، جز تو و آینه


منبع

یا زهرا

به نام خدا

بزرگواری میفرمودند: روزی در محضر حضرت استاد علامه حسن حسن زاده روحی فداه نشسته بودیم، چند نفر از عزیزانی به دیدارشان آمده بودند. یک آقا جوانی همین جور طبق متعارف برگشتند گفتند: آقا ما گنهکاریم، ما را دعا کن.

آقا رو سرشان داد کشید: این چه حرفی است تو می زنی؟ تو گنهکار هستی پیش من حسن زاده چرا می گوئی؟ آن را برو در خلوت خانه ات با خدایت حرف بزن. چه کار داری به این و آن بگوئی من گنهکارم. تند شد روی جوان، خجالت نمی کشی این طور حرف می زنی؟ تو می دانی یعنی چی داری می گوئی؟ کسی گناه خدا می کند یعنی به ناموس خدا تجاوز کرده. تو داری رسماً در پیش من می گوئی من به ناموس خدا تجاوز کردم. خجالت نمی کشی؟ همچین حرفی می زنی، که چی؟ دعا کن من به ناموس خدا تجاوز کردم. غیرت خدا به جوش می آید . اتفاقاً گناه باعث می شود بین خدا و بین عبد یک رابطۀ فقط خصوصی برقرار شود. که بین بنده گنهکار با هیچ کس دیگر خدا راضی نیست رابطه برقرار شود. من غیرتم به جوش می آید گناه کردی یواشکی بیا شب، تاریکی، خلوت.  دهن باز نکن داد نکش سروصدا نکن. نگذار مردم بشنوند.



پشیمان شدی آهسته با خودم حرف بزن. چه کار داری داد و فریاد کنی آبروی خودت را می ریزی آبروی من خدا را می ریزی. چون بین مردم می گویی من گناه کردم یعنی به ناموس خدا تجاوز کردم. این بَد است. خدا دوست ندارد چیزی را که فحاشی شده بی احترامی شده، شایعه اش کنی بین مردم داد بکشی.

حالا یکی می رود نعوذبالله یک عمل خلاف می کند دیگری می رود عمل خلافش را پخش می کند به همان اندازه که او خلاف کرد به همین اندازه اینی که دارد شایعه می کند هم گنهکار است. چرا داری گناه را پخش می کنی؟
قرآن من و شما می گوید: اگر بدی هم دیدی خیلی آهسته، داد هم نکش. اگر امر به معروف هم می خواهی بکنی خیلی آهسته، مثل آینه باش. آینه داد نمی زند یقه ات بَد است. وقتی روبروی آینه می ایستی جیغ نمی کشد بگوید چرا موی سرت اینجوری است؟ خیلی سکوت محض است، آهسته هیچ کس خبر دار نیست، جز تو و آینه


منبع

یا زهرا

الهى ناتوانم و در راهم و گردنه هاى سخت در پیش است و رهزنهاى بسیار در کمین و بار گران بر دوش یا هادى اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین.

الهى از روى آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام از انس و جان شرمنده ام حتى از روى شیطان شرمنده ام که همه در کار خود استوارند و این سست عهد ناپایدار.

الهى خودت آگاهى که دریاى دلم را جزر و مد است یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن.

الهى چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت.

الهى چون عوامل طاحونه چشم بسته و تن خسته ام راه بسیار میروم و مسافتى نمى پیمایم واى من اگر دستم نگیرى و رهاییم ندهى.

الهى راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.

منبع: الهی نامه علامه حسن زاده آملی

یا زهرا