عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت الله قرهی» ثبت شده است

به نام خدا

آیت الله قرهی:

به آیت­ الله آسیّد عبدالکریم کشمیری گفتند: آقا! شما چرا این­قدر به وادی­ السّلام می­رفتید؟ مگر در آن­جا چه دیدید؟ فرمودند: روح و ریحان!

امثال من یک ساعت در قبرستان باشند، خسته می­شوند. آقا! مگر قبرستان، روح و ریحان است؟! مگر باغ است؟! مگر دشت و دمن هست؟! بالجد اولیا خدا در قبرستان، چه دیدند که گفتند: روح و ریحان؟!



بعضی تصوّر می­کنند وقتی می­گوییم قبرستان، یعنی دیگر از دنیا ببر، نه، اتّفاقاً با رفتن به آن­جا، می­فهمند که از دنیا چگونه بهره برداری کنند - این را به ذهنتان بسپارید - لذا اولیا خدا در قبرستان این را متوجّه می­شوند که از دنیا چگونه باید بهره ­برداری کرد. اتّفاقاً اولیا خدا در دنیا، بیش از دیگران هم رفت و آمد دارند، با مردم هستند و انقطاع از خلق خدا ندارند، امّا بین خلق خدا هستند و تو گویی نیستند و این، خصوصیّت اولیا خدا است.

ابوالعرفا، آیت­ الله العظمی ادیب نیز چنین خصوصیّتی داشتند. به تعبیر بزرگان و اعاظمی مثل آیت­ الله العظمی آسیّد عبدالاعلاء سبزواری که خودشان یکی از عرفای عظیم­الشّأن و عجیب بودند - که الآن مرقد شریفشان در نجف اشرف است - می­فرمودند: ایشان فارغند از دو دنیا!

بعد یک تعبیر عجیبی را راجع به ایشان داشتند، فرمودند: ایشان بهشت را پایین کشیده، خودش بهشت نرفته. ما این تعبیرها را نمی­فهمیم. البته من و امثال من حقّ هم داریم نفهمیم این تعبیرها یعنی چه.

مردان خدا در دنیا، این­گونه هستند. این اعاظمی که بالجد نگاه به صورت آن­ها، عبادت به معنی عبادت بود. آن­ها که والله قسم، هنوز اسمشان، در وجود انسان انقلاب ایجاد می­کند. اسمشان، انسان را با خدا آشنا می­کند. اسم این اولیا الهی، قرب خدا را برای انسان می­آورد؛ یعنی اسمشان قرب­ آور است. این مردانی که تمام وجودشان خداست. امثال من این حرف را نمی­فهمند و به سخره می­گیرند، امّا حسب روایت شریفه بالجد ملائک بال­هایشان را زیر پای اینها می­گشایند و به این­ها سجده می­کنند، «وَإِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا»[7]، این مردان خدا، چه بودند؟! حبّ به دنیا نداشتند، برای همین از شرّ هم دور بودند.

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله قرهی:

به آیت­ الله آسیّد عبدالکریم کشمیری گفتند: آقا! شما چرا این­قدر به وادی­ السّلام می­رفتید؟ مگر در آن­جا چه دیدید؟ فرمودند: روح و ریحان!

امثال من یک ساعت در قبرستان باشند، خسته می­شوند. آقا! مگر قبرستان، روح و ریحان است؟! مگر باغ است؟! مگر دشت و دمن هست؟! بالجد اولیا خدا در قبرستان، چه دیدند که گفتند: روح و ریحان؟!



بعضی تصوّر می­کنند وقتی می­گوییم قبرستان، یعنی دیگر از دنیا ببر، نه، اتّفاقاً با رفتن به آن­جا، می­فهمند که از دنیا چگونه بهره برداری کنند - این را به ذهنتان بسپارید - لذا اولیا خدا در قبرستان این را متوجّه می­شوند که از دنیا چگونه باید بهره ­برداری کرد. اتّفاقاً اولیا خدا در دنیا، بیش از دیگران هم رفت و آمد دارند، با مردم هستند و انقطاع از خلق خدا ندارند، امّا بین خلق خدا هستند و تو گویی نیستند و این، خصوصیّت اولیا خدا است.

ابوالعرفا، آیت­ الله العظمی ادیب نیز چنین خصوصیّتی داشتند. به تعبیر بزرگان و اعاظمی مثل آیت­ الله العظمی آسیّد عبدالاعلاء سبزواری که خودشان یکی از عرفای عظیم­الشّأن و عجیب بودند - که الآن مرقد شریفشان در نجف اشرف است - می­فرمودند: ایشان فارغند از دو دنیا!

بعد یک تعبیر عجیبی را راجع به ایشان داشتند، فرمودند: ایشان بهشت را پایین کشیده، خودش بهشت نرفته. ما این تعبیرها را نمی­فهمیم. البته من و امثال من حقّ هم داریم نفهمیم این تعبیرها یعنی چه.

مردان خدا در دنیا، این­گونه هستند. این اعاظمی که بالجد نگاه به صورت آن­ها، عبادت به معنی عبادت بود. آن­ها که والله قسم، هنوز اسمشان، در وجود انسان انقلاب ایجاد می­کند. اسمشان، انسان را با خدا آشنا می­کند. اسم این اولیا الهی، قرب خدا را برای انسان می­آورد؛ یعنی اسمشان قرب­ آور است. این مردانی که تمام وجودشان خداست. امثال من این حرف را نمی­فهمند و به سخره می­گیرند، امّا حسب روایت شریفه بالجد ملائک بال­هایشان را زیر پای اینها می­گشایند و به این­ها سجده می­کنند، «وَإِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا»[7]، این مردان خدا، چه بودند؟! حبّ به دنیا نداشتند، برای همین از شرّ هم دور بودند.

یا زهرا


به نام خدا

آیت الله قرهی:

بزرگان یک تعبیری را بیان می­فرمایند که بسیار عالی است، می­فرمایند: چه کنیم که خود را محک بزنیم تا ببینیم حبّ به دنیا داریم یا خیر.

چون عرض کردم اگر حبّ به دنیا به وجود آمد، عامل برای فساد می­شود و آن کسی که مبتلا به فساد شد، وجودش شرّ می­شود و نه تنها خودش را، بلکه عالم را، مبتلا به شرّ می­کند که این قطعی است. پس معلوم می‌شود که اسّ و اساس، حبّ به دنیا است، همان چیزی که نبی مکرّم هم فرمود: «حُبُّ الدُّنیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ»[3]، یعنی حبّ به دنیا رأس همه خطا‌هاست.



اولیا فرمودند: اگر بخواهید بفهمید که بالجد حبّ به دنیا دارید یا خیر، ببینید اگر در همین لحظه ملک‌الموت بیاید و مرگ شما برسد، آماده رفتن و سفر هستید یا خیر؟

این محک و خود آزمایی است که انسان خودش را آزمایش کند. چون وقتی ملک‌الموت می­آید، طبق روایات شیطان ملعون هم از آن طرف می­آید و وسوسه می­کند، مثلاً می­گوید:ببین خدا نعوذبالله و نستجیربالله عادل نیست! ببین الان که بچّه­هایت دم بخت هستند، بعد از تو اوضاع خانواده­ات چه می­شود؟! زن و بچّه­ات در این دنیای وانفسا با این گرگان درنده چه می­کنند؟!

امّا اولیا خدا می­گویند: آن کسی که حبّ دنیا را از دلش بیرون کرده باشد، دیگر برایش بالسّویه است که الآن در دنیا باشد یا نباشد. آن‌وقت است که دنیایش هم دنیای حسنه می­شود؛ یعنی آرام و متین در دنیا هست، مثل دیگران می­خورد، می­آشامد، بر می­خیزد، ازدواج و همه مطالب را دارد امّا اگر هم بگویند: همین الآن باید بروی، آماده است

جدّی ما چقدر آماده‌ایم؟!!!

برای همین اولیا خدا نسخه دادند و گفتند: برای این که انسان مبتلای به شرّ نشود، فساد نکند و حبّ به دنیا که رأس همه خطاها هست، نداشته باشد؛ باید همیشه به سمت قبرستان برود.

منبع

یازهرا


به نام خدا

آیت الله قرهی:

بزرگان یک تعبیری را بیان می­فرمایند که بسیار عالی است، می­فرمایند: چه کنیم که خود را محک بزنیم تا ببینیم حبّ به دنیا داریم یا خیر.

چون عرض کردم اگر حبّ به دنیا به وجود آمد، عامل برای فساد می­شود و آن کسی که مبتلا به فساد شد، وجودش شرّ می­شود و نه تنها خودش را، بلکه عالم را، مبتلا به شرّ می­کند که این قطعی است. پس معلوم می‌شود که اسّ و اساس، حبّ به دنیا است، همان چیزی که نبی مکرّم هم فرمود: «حُبُّ الدُّنیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ»[3]، یعنی حبّ به دنیا رأس همه خطا‌هاست.



اولیا فرمودند: اگر بخواهید بفهمید که بالجد حبّ به دنیا دارید یا خیر، ببینید اگر در همین لحظه ملک‌الموت بیاید و مرگ شما برسد، آماده رفتن و سفر هستید یا خیر؟

این محک و خود آزمایی است که انسان خودش را آزمایش کند. چون وقتی ملک‌الموت می­آید، طبق روایات شیطان ملعون هم از آن طرف می­آید و وسوسه می­کند، مثلاً می­گوید:ببین خدا نعوذبالله و نستجیربالله عادل نیست! ببین الان که بچّه­هایت دم بخت هستند، بعد از تو اوضاع خانواده­ات چه می­شود؟! زن و بچّه­ات در این دنیای وانفسا با این گرگان درنده چه می­کنند؟!

امّا اولیا خدا می­گویند: آن کسی که حبّ دنیا را از دلش بیرون کرده باشد، دیگر برایش بالسّویه است که الآن در دنیا باشد یا نباشد. آن‌وقت است که دنیایش هم دنیای حسنه می­شود؛ یعنی آرام و متین در دنیا هست، مثل دیگران می­خورد، می­آشامد، بر می­خیزد، ازدواج و همه مطالب را دارد امّا اگر هم بگویند: همین الآن باید بروی، آماده است

جدّی ما چقدر آماده‌ایم؟!!!

برای همین اولیا خدا نسخه دادند و گفتند: برای این که انسان مبتلای به شرّ نشود، فساد نکند و حبّ به دنیا که رأس همه خطاها هست، نداشته باشد؛ باید همیشه به سمت قبرستان برود.

منبع

یازهرا

به نام خدا


آیت الله قرهی:

اولیا خدا نسخه خوبی دادند و آن نسخه این است که منشأ این حبّ به دنیا چیست؟ بالجد چه می­شود که انسان حبّ به دنیا دارد؟

دو تا مسئله است، یکی این که باور ندارد آخرتی وجود دارد. مگر نمی­ بیند انسان‌ها می­ میرند؟! چرا، می­ بیند، امّا باور به این که به حقیقت من هم می­ میرم و آخرتی هم وجود دارد، در وجود انسان نیست.

لذا اولیا خدا می­گویند: آن کسی بالجد «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً» می­گوید که اعتقاد راسخ و اعتقاد قلبی به آخرت داشته باشد. ما چون معتقد به آخرت نیستیم، حبّ به دنیا روز به روز در دلمان زیاد می­شود.

وقتی هم حبّ به دنیا دلمان را فرا گرفت، معلوم است، دیگر دنیا را به هر نحوی که شده، می­خواهیم. آن ‌وقت است که مایه فساد می­شود، وقتی مایه فساد شد، دیگر وجود انسان را فساد می­گیرد و شرارت برای همین است.

منبع

یا زهرا

به نام خدا


آیت الله قرهی:

اولیا خدا نسخه خوبی دادند و آن نسخه این است که منشأ این حبّ به دنیا چیست؟ بالجد چه می­شود که انسان حبّ به دنیا دارد؟

دو تا مسئله است، یکی این که باور ندارد آخرتی وجود دارد. مگر نمی­ بیند انسان‌ها می­ میرند؟! چرا، می­ بیند، امّا باور به این که به حقیقت من هم می­ میرم و آخرتی هم وجود دارد، در وجود انسان نیست.

لذا اولیا خدا می­گویند: آن کسی بالجد «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً» می­گوید که اعتقاد راسخ و اعتقاد قلبی به آخرت داشته باشد. ما چون معتقد به آخرت نیستیم، حبّ به دنیا روز به روز در دلمان زیاد می­شود.

وقتی هم حبّ به دنیا دلمان را فرا گرفت، معلوم است، دیگر دنیا را به هر نحوی که شده، می­خواهیم. آن ‌وقت است که مایه فساد می­شود، وقتی مایه فساد شد، دیگر وجود انسان را فساد می­گیرد و شرارت برای همین است.

منبع

یا زهرا