آقا فرمودند:
کو عمل کننده؟ کو عمل کننده آقا؟
یک چیز به شما می گویم
که هر جا بروید،
این است و جز این نیست،
بروید و گناه نکنید.
یا زهرا
کو عمل کننده؟ کو عمل کننده آقا؟
یک چیز به شما می گویم
که هر جا بروید،
این است و جز این نیست،
بروید و گناه نکنید.
یا زهرا
بعد از درگذشت استاد، خاطرهای در مورد دزدیده شدن ماشین ایشان و نوع رفتار ایشان منتشر شد، خود استاد در برنامه سمت خدا این جریان را گفته بودند اما نگفتند ماجرای خودشان بوده و حتی بعد از وفات استاد، مجری برنامه سمت خدا گفت که من تا این لحظه نمیدانستم ماجرای خود استاد مهندسی بود.
فرزند استاد مهندسی خاطره را اینگونه نقل میکنند:
قضیه این بود که ایشان یک پیکان داشتند. برادرم، این را برداشت و رفت تهران و وقتی برگشت، دیدم که به همراه پدر به اتاق رفتند. بعد از مدتی بیرون آمدند و دیدیم که پدر میخندند.
به ما گفتند میدانید احمد مرا به اتاق برده چه میگوید؟ خبر میدهد که ماشین را دزدیدهاند. این که چیزی نیست و من آن دزد را حلالش کردم و ان شاء الله خداوند او را هدایت کند تا از این کار دست بردارد ولی در مورد این مالی که از من گرفته، من حلال کردم.
بعد به ما گفتند که این مسائل غم و غصه نیست. غم و غصه زمانیست که انسان در یک روز گناهی کرده باشد و گرنه یک مشت آهنپاره در دست ما بود و به خاطر اینکه ما آن را در اختیار داشتیم، چقدر دردسر برای ما به وجود آورده بود و مسئولیت و نگهداری آن به عهده من بود و حالا در دست دیگریست و نگهداریاش بر دوش او افتاده است.
ایشان این حرف را در شرایطی میزدند که این طور نبود که وضع مالی خوبی داشته باشیم که اگر امروز این ماشین را از ایشان دزدیدند، ایشان فردا یکی بهتر را بخرند.
ما
از آن به بعد دیگر ماشین نداشتیم. ولی باز خم به ابرو نیاوردند و برادرم را سرزنش
نکردند و حتی دزد را بخشیدند.
یا زهرا
بعد از درگذشت استاد، خاطرهای در مورد دزدیده شدن ماشین ایشان و نوع رفتار ایشان منتشر شد، خود استاد در برنامه سمت خدا این جریان را گفته بودند اما نگفتند ماجرای خودشان بوده و حتی بعد از وفات استاد، مجری برنامه سمت خدا گفت که من تا این لحظه نمیدانستم ماجرای خود استاد مهندسی بود.
فرزند استاد مهندسی خاطره را اینگونه نقل میکنند:
قضیه این بود که ایشان یک پیکان داشتند. برادرم، این را برداشت و رفت تهران و وقتی برگشت، دیدم که به همراه پدر به اتاق رفتند. بعد از مدتی بیرون آمدند و دیدیم که پدر میخندند.
به ما گفتند میدانید احمد مرا به اتاق برده چه میگوید؟ خبر میدهد که ماشین را دزدیدهاند. این که چیزی نیست و من آن دزد را حلالش کردم و ان شاء الله خداوند او را هدایت کند تا از این کار دست بردارد ولی در مورد این مالی که از من گرفته، من حلال کردم.
بعد به ما گفتند که این مسائل غم و غصه نیست. غم و غصه زمانیست که انسان در یک روز گناهی کرده باشد و گرنه یک مشت آهنپاره در دست ما بود و به خاطر اینکه ما آن را در اختیار داشتیم، چقدر دردسر برای ما به وجود آورده بود و مسئولیت و نگهداری آن به عهده من بود و حالا در دست دیگریست و نگهداریاش بر دوش او افتاده است.
ایشان این حرف را در شرایطی میزدند که این طور نبود که وضع مالی خوبی داشته باشیم که اگر امروز این ماشین را از ایشان دزدیدند، ایشان فردا یکی بهتر را بخرند.
ما
از آن به بعد دیگر ماشین نداشتیم. ولی باز خم به ابرو نیاوردند و برادرم را سرزنش
نکردند و حتی دزد را بخشیدند.
یا زهرا
آیت الله بهجت:
اگر درست به قرآن عمل میکردیم، با عمل خود دیگران را جذب میکردیم؛ زیرا مردم غالباً ـ به جز عده معدود ـ خواهان و طالب نور هستند، و آنان که به اسلام و قران نگرویدهاند، قاصرند و نور به آنها عرضه نشده است، این گونه افراد به اعمال ما و رفتار ما نگاه میکنند که در ظاهر خوب و در باطن بد است و زیر و روی آن با هم تفاوت دارد!
عمل به قرآن، یعنی اینکه از ظالم کنارهگیری کنیم و ظالم را لعن کنیم و از او تبری بجوئیم، ولی عموم ما مسلمانان، یا خود ظالم هستیم و یا با ظالم هم پیمانیم!
اگر راست میگوییم که قرآن سلاح است، پس چه احتیاج به سلاح دیگر؟ اگر به قرآن عمل میشد، آیا این همه بین مسلمانان جنگ و خونریزی واقع میشد؟! با قیمت نفت سلاح تهیه میکنیم و به جان هم میافتیم و برادرکشی میکنیم!
بنیامیه و بنیعباس حدود 500 سال حکومت کردند، با آن همه جنایات و ظلم که آنها نسبت به علی و اولاد علی و ذریه رسولالله(ص) روا داشتند، باز هم ما مسلمانان آنان را قبول میکنیم و دوستشان داریم و با این حال، مدعی هستیم که عمل به قرآن میکنیم و از «حسبنا کتابالله»؛ (تاب خدا برای ما بس است) دم میزنیم، لذا در زمان ظهور دولت حق و حضرت حجت(عج) اول به حساب همین مدّعیان عمل به قرآن میرسند؛ زیرا اینها از کفار معاندترند و نصاری چون میبینند حضرت مسیح(ع) به آن حضرت اقتدا میکند، از آن حضرت متابعت میکنند و زودتر از دیگران به اسلام و حضرت مهدی(عج) میگروند.
یا زهرا
آیت الله بهجت:
اگر درست به قرآن عمل میکردیم، با عمل خود دیگران را جذب میکردیم؛ زیرا مردم غالباً ـ به جز عده معدود ـ خواهان و طالب نور هستند، و آنان که به اسلام و قران نگرویدهاند، قاصرند و نور به آنها عرضه نشده است، این گونه افراد به اعمال ما و رفتار ما نگاه میکنند که در ظاهر خوب و در باطن بد است و زیر و روی آن با هم تفاوت دارد!
عمل به قرآن، یعنی اینکه از ظالم کنارهگیری کنیم و ظالم را لعن کنیم و از او تبری بجوئیم، ولی عموم ما مسلمانان، یا خود ظالم هستیم و یا با ظالم هم پیمانیم!
اگر راست میگوییم که قرآن سلاح است، پس چه احتیاج به سلاح دیگر؟ اگر به قرآن عمل میشد، آیا این همه بین مسلمانان جنگ و خونریزی واقع میشد؟! با قیمت نفت سلاح تهیه میکنیم و به جان هم میافتیم و برادرکشی میکنیم!
بنیامیه و بنیعباس حدود 500 سال حکومت کردند، با آن همه جنایات و ظلم که آنها نسبت به علی و اولاد علی و ذریه رسولالله(ص) روا داشتند، باز هم ما مسلمانان آنان را قبول میکنیم و دوستشان داریم و با این حال، مدعی هستیم که عمل به قرآن میکنیم و از «حسبنا کتابالله»؛ (تاب خدا برای ما بس است) دم میزنیم، لذا در زمان ظهور دولت حق و حضرت حجت(عج) اول به حساب همین مدّعیان عمل به قرآن میرسند؛ زیرا اینها از کفار معاندترند و نصاری چون میبینند حضرت مسیح(ع) به آن حضرت اقتدا میکند، از آن حضرت متابعت میکنند و زودتر از دیگران به اسلام و حضرت مهدی(عج) میگروند.
یا زهرا
بزرگواری میفرمودند: روزی در محضر حضرت استاد علامه حسن حسن زاده روحی فداه نشسته بودیم، چند نفر از عزیزانی به دیدارشان آمده بودند. یک آقا جوانی همین جور طبق متعارف برگشتند گفتند: آقا ما گنهکاریم، ما را دعا کن.
آقا رو سرشان داد کشید: این چه حرفی است تو می زنی؟ تو گنهکار هستی پیش من حسن زاده چرا می گوئی؟ آن را برو در خلوت خانه ات با خدایت حرف بزن. چه کار داری به این و آن بگوئی من گنهکارم. تند شد روی جوان، خجالت نمی کشی این طور حرف می زنی؟ تو می دانی یعنی چی داری می گوئی؟ کسی گناه خدا می کند یعنی به ناموس خدا تجاوز کرده. تو داری رسماً در پیش من می گوئی من به ناموس خدا تجاوز کردم. خجالت نمی کشی؟ همچین حرفی می زنی، که چی؟ دعا کن من به ناموس خدا تجاوز کردم. غیرت خدا به جوش می آید . اتفاقاً گناه باعث می شود بین خدا و بین عبد یک رابطۀ فقط خصوصی برقرار شود. که بین بنده گنهکار با هیچ کس دیگر خدا راضی نیست رابطه برقرار شود. من غیرتم به جوش می آید گناه کردی یواشکی بیا شب، تاریکی، خلوت. دهن باز نکن داد نکش سروصدا نکن. نگذار مردم بشنوند.
پشیمان شدی آهسته با خودم حرف بزن. چه کار داری داد و فریاد کنی آبروی خودت را می ریزی آبروی من خدا را می ریزی. چون بین مردم می گویی من گناه کردم یعنی به ناموس خدا تجاوز کردم. این بَد است. خدا دوست ندارد چیزی را که فحاشی شده بی احترامی شده، شایعه اش کنی بین مردم داد بکشی.
حالا
یکی می رود نعوذبالله یک عمل خلاف می کند دیگری می رود عمل خلافش را پخش می کند به
همان اندازه که او خلاف کرد به همین اندازه اینی که دارد شایعه می کند هم گنهکار
است. چرا داری گناه را پخش می کنی؟
قرآن
من و شما می گوید:
اگر
بدی هم دیدی خیلی آهسته، داد هم نکش. اگر امر به معروف هم می خواهی بکنی خیلی
آهسته، مثل آینه باش. آینه داد نمی زند یقه ات بَد است. وقتی روبروی آینه می ایستی
جیغ نمی کشد بگوید چرا موی سرت اینجوری است؟ خیلی سکوت محض است، آهسته هیچ کس خبر
دار نیست، جز تو و آینه
بزرگواری میفرمودند: روزی در محضر حضرت استاد علامه حسن حسن زاده روحی فداه نشسته بودیم، چند نفر از عزیزانی به دیدارشان آمده بودند. یک آقا جوانی همین جور طبق متعارف برگشتند گفتند: آقا ما گنهکاریم، ما را دعا کن.
آقا رو سرشان داد کشید: این چه حرفی است تو می زنی؟ تو گنهکار هستی پیش من حسن زاده چرا می گوئی؟ آن را برو در خلوت خانه ات با خدایت حرف بزن. چه کار داری به این و آن بگوئی من گنهکارم. تند شد روی جوان، خجالت نمی کشی این طور حرف می زنی؟ تو می دانی یعنی چی داری می گوئی؟ کسی گناه خدا می کند یعنی به ناموس خدا تجاوز کرده. تو داری رسماً در پیش من می گوئی من به ناموس خدا تجاوز کردم. خجالت نمی کشی؟ همچین حرفی می زنی، که چی؟ دعا کن من به ناموس خدا تجاوز کردم. غیرت خدا به جوش می آید . اتفاقاً گناه باعث می شود بین خدا و بین عبد یک رابطۀ فقط خصوصی برقرار شود. که بین بنده گنهکار با هیچ کس دیگر خدا راضی نیست رابطه برقرار شود. من غیرتم به جوش می آید گناه کردی یواشکی بیا شب، تاریکی، خلوت. دهن باز نکن داد نکش سروصدا نکن. نگذار مردم بشنوند.
پشیمان شدی آهسته با خودم حرف بزن. چه کار داری داد و فریاد کنی آبروی خودت را می ریزی آبروی من خدا را می ریزی. چون بین مردم می گویی من گناه کردم یعنی به ناموس خدا تجاوز کردم. این بَد است. خدا دوست ندارد چیزی را که فحاشی شده بی احترامی شده، شایعه اش کنی بین مردم داد بکشی.
حالا
یکی می رود نعوذبالله یک عمل خلاف می کند دیگری می رود عمل خلافش را پخش می کند به
همان اندازه که او خلاف کرد به همین اندازه اینی که دارد شایعه می کند هم گنهکار
است. چرا داری گناه را پخش می کنی؟
قرآن
من و شما می گوید:
اگر
بدی هم دیدی خیلی آهسته، داد هم نکش. اگر امر به معروف هم می خواهی بکنی خیلی
آهسته، مثل آینه باش. آینه داد نمی زند یقه ات بَد است. وقتی روبروی آینه می ایستی
جیغ نمی کشد بگوید چرا موی سرت اینجوری است؟ خیلی سکوت محض است، آهسته هیچ کس خبر
دار نیست، جز تو و آینه
به نام خدا
آیت الله جوادی آملی:
معصیت، عالما عامدا صورت میگیرد، یک وقت کسی خلاف دستور شرع انجام میدهد، منشأ این مخالفت جهل به موضوع یا جهل به حکم، سهو به موضوع سهو به حکم، غفلت از موضوع یا غفلت از حکم است، اگر کسی غافل یا ساهی باشد بر اساس حدیث رفع معصیت نکرده است، اما وقتی معصیت صورت میگیرد که اکراه و اضطراری نباشد و عمد در کار باشد، میگوید خدایا من میدانم این کار حرام است اما انجام میدهم، هیچ گناهی نیست مگر اینکه در درون او شرکی نهفته است.
جنگ با خدا تنها موضوع امنیت اقتصادی و امنیت اجتماعی را بر هم زدن نیست، در واقع هر کسی دارد گناه میکند به جنگ با خداوند برخاسته است، این خطر خدای ناکرده اگر درمان نشود، بعید است انسان بتواند در خطرات مرگ با ایمان بمیرد.
یا زهرا
به نام خدا
آیت الله جوادی آملی:
معصیت، عالما عامدا صورت میگیرد، یک وقت کسی خلاف دستور شرع انجام میدهد، منشأ این مخالفت جهل به موضوع یا جهل به حکم، سهو به موضوع سهو به حکم، غفلت از موضوع یا غفلت از حکم است، اگر کسی غافل یا ساهی باشد بر اساس حدیث رفع معصیت نکرده است، اما وقتی معصیت صورت میگیرد که اکراه و اضطراری نباشد و عمد در کار باشد، میگوید خدایا من میدانم این کار حرام است اما انجام میدهم، هیچ گناهی نیست مگر اینکه در درون او شرکی نهفته است.
جنگ با خدا تنها موضوع امنیت اقتصادی و امنیت اجتماعی را بر هم زدن نیست، در واقع هر کسی دارد گناه میکند به جنگ با خداوند برخاسته است، این خطر خدای ناکرده اگر درمان نشود، بعید است انسان بتواند در خطرات مرگ با ایمان بمیرد.
یا زهرا