عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

به نام خدا

بعد از درگذشت استاد، خاطره‌ای در مورد دزدیده شدن ماشین ایشان و نوع رفتار ایشان منتشر شد، خود استاد در برنامه سمت خدا این جریان را گفته بودند اما نگفتند ماجرای خودشان بوده و حتی بعد از وفات استاد، مجری برنامه سمت خدا گفت که من تا این لحظه نمی‌دانستم ماجرای خود استاد مهندسی بود.



فرزند استاد مهندسی خاطره را اینگونه نقل میکنند:

قضیه این بود که ایشان یک پیکان داشتند. برادرم، این را برداشت و رفت تهران و وقتی برگشت، دیدم که به همراه پدر به اتاق رفتند. بعد از مدتی بیرون آمدند و دیدیم که پدر می‌خندند.

به ما گفتند می‌دانید احمد مرا به اتاق برده چه می‌گوید؟ خبر می‌دهد که ماشین را دزدیده‌اند. این که چیزی نیست و من آن دزد را حلالش کردم  و ان شاء الله خداوند او را هدایت کند تا از این کار دست بردارد ولی در مورد این مالی که از من گرفته، من حلال کردم.

بعد به ما گفتند که این مسائل غم و غصه نیست. غم و غصه زمانیست که انسان در یک روز گناهی کرده باشد و گرنه یک مشت آهنپاره در دست ما بود و به خاطر اینکه ما آن را در اختیار داشتیم، چقدر دردسر برای ما به وجود آورده بود و مسئولیت و نگهداری آن به عهده من بود و حالا در دست دیگریست و نگهداری‌اش بر دوش او افتاده است.

ایشان این حرف را در شرایطی می‌زدند که این طور نبود که وضع مالی خوبی داشته باشیم که اگر امروز این ماشین را از ایشان دزدیدند، ایشان فردا یکی بهتر را بخرند.

ما از آن به بعد دیگر ماشین نداشتیم. ولی باز خم به ابرو نیاوردند و برادرم را سرزنش نکردند و حتی دزد را بخشیدند.


منبع

یا زهرا

به نام خدا

بعد از درگذشت استاد، خاطره‌ای در مورد دزدیده شدن ماشین ایشان و نوع رفتار ایشان منتشر شد، خود استاد در برنامه سمت خدا این جریان را گفته بودند اما نگفتند ماجرای خودشان بوده و حتی بعد از وفات استاد، مجری برنامه سمت خدا گفت که من تا این لحظه نمی‌دانستم ماجرای خود استاد مهندسی بود.



فرزند استاد مهندسی خاطره را اینگونه نقل میکنند:

قضیه این بود که ایشان یک پیکان داشتند. برادرم، این را برداشت و رفت تهران و وقتی برگشت، دیدم که به همراه پدر به اتاق رفتند. بعد از مدتی بیرون آمدند و دیدیم که پدر می‌خندند.

به ما گفتند می‌دانید احمد مرا به اتاق برده چه می‌گوید؟ خبر می‌دهد که ماشین را دزدیده‌اند. این که چیزی نیست و من آن دزد را حلالش کردم  و ان شاء الله خداوند او را هدایت کند تا از این کار دست بردارد ولی در مورد این مالی که از من گرفته، من حلال کردم.

بعد به ما گفتند که این مسائل غم و غصه نیست. غم و غصه زمانیست که انسان در یک روز گناهی کرده باشد و گرنه یک مشت آهنپاره در دست ما بود و به خاطر اینکه ما آن را در اختیار داشتیم، چقدر دردسر برای ما به وجود آورده بود و مسئولیت و نگهداری آن به عهده من بود و حالا در دست دیگریست و نگهداری‌اش بر دوش او افتاده است.

ایشان این حرف را در شرایطی می‌زدند که این طور نبود که وضع مالی خوبی داشته باشیم که اگر امروز این ماشین را از ایشان دزدیدند، ایشان فردا یکی بهتر را بخرند.

ما از آن به بعد دیگر ماشین نداشتیم. ولی باز خم به ابرو نیاوردند و برادرم را سرزنش نکردند و حتی دزد را بخشیدند.


منبع

یا زهرا