عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علامه طباطبایی» ثبت شده است

به نام خدا

مرحوم علامه طباطبائى صاحب کتاب المیزان، بر کتاب المراقبات آیت الله ملکی تبریزی تقریظی نوشته‌‌اند که بخشی از آن چنین است:  ‏

«...چند سطرى درباره کتاب اعمال سال، تألیف پیشواى طایفه، حجت حق، آیت الله، مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکى تبریزى - قدس اللّه روحه – مى‌نویسم نه با این هدف که این کتاب گرانسنگ یا مؤلف بزرگ آن را بستایم، زیرا این کتاب دریاى لبریزى است که در سنگ و پیمانه نگنجد و مؤلف آن پیشواى والا مقامى است که بلنداى زیاد شخصیت او با هیچ مقیاسى قابل اندازه‌‏‌گیرى نیست، و ناتوانى، عذرى موجّه، و یأس از رسیدن به مقصد، براى استراحت کافى است، بلکه با هدف تذکر به برادران و دوستان و سروران صادق و با صفا که تذکر براى مؤمنین سودمند است....



کتابى که پیش رو دارید از بهترین کتابهایى مى‌‏باشد که در این زمینه نگارش یافته است. در این کتاب لطایفى که اهل ولایت خدا از آن مراقبت نموده و نکات ظریفى که در دل سرگشتگان محبت خدا خطور نموده و تمام مطالبى که مربیان درباره عبادت خدا فهمیده‌‏اند، وجود دارد. خداوند مرقد مؤلف بزرگ آن را نورانى، از بارانهاى رحمت و بخشش خود بر آن سیراب و او را به پیامبر و آل پاک او ملحق نماید.»


منبع

یا زهرا

به نام خدا

حجة الاسلام سید احمد فاطمی نقل می‌کند:

در اوایل طلبگی‌ام، روزی مرحوم علامه طباطبایی به حجره‌ام تشریف آوردند و فرمودند:

« به ظاهر در این جا غیبت شده است! »



گفتم: بله؛ پیش از آمدن شما، چند نفر که درسشان از من بالاتر بود، این جا بودند و غیبت کسی را کردند. علامه فرمودند:

« باید می‌گفتی از این جا بروند، این حجره دیگر برای درس خواندن مناسب نیست؛ اتاق خود را عوض کن.»

یا زهرا

به نام خدا

حجة الاسلام سید احمد فاطمی نقل می‌کند:

در اوایل طلبگی‌ام، روزی مرحوم علامه طباطبایی به حجره‌ام تشریف آوردند و فرمودند:

« به ظاهر در این جا غیبت شده است! »



گفتم: بله؛ پیش از آمدن شما، چند نفر که درسشان از من بالاتر بود، این جا بودند و غیبت کسی را کردند. علامه فرمودند:

« باید می‌گفتی از این جا بروند، این حجره دیگر برای درس خواندن مناسب نیست؛ اتاق خود را عوض کن.»

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله بجت:

استاد ما (آقاى حاج شیخ محمّد حسین اصفهانى ـ رحمه اللّه) مى فرمود: مرحوم آقا سیّد حسین بادکوبه اى (استادِ فلسفه ى علاّمه طباطبایى ـ رحمه اللّه ـ در نجف اشرف و حضرت آیت اللّه العظمى بهجت رحمه اللّه) روزى دو درس مى گفت



اما در غیر ساعاتى که درس مى گفت، چنان خاموش بود که گویى زبان ندارد، مگر این که ذکرى بگوید؛ وگرنه سکوت محض بود! آقاى علاّمه طباطبایى ـ رحمه اللّه ـ سالى در شب عید غدیر ایشان را با عده اى از علما و فضلا براى صرف شام به منزل خویش دعوت کرده بود. یکى از معاصرین آقاى سیّد حسین بادکوبه اى هم در آن مجلس شرکت داشت، او تمام وقت مجلس را با صحبت اداره کرده بود، ولى ایشان یک کلمه هم صحبت نکرده و سخن نگفته بود. عجب از صحبت آن معاصر و سکوت این آقا!

باید زبان را کنترل کنیم و بیست و چهار ساعت فکر و یک ساعت صحبت کنیم، یعنى بیست و چهار ساعت باید تامل و اندیشه داشته باشیم و یک ساعت صحبت کنیم، بلکه شاید یک ساعت هم زیاد باشد


منبع

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله بجت:

استاد ما (آقاى حاج شیخ محمّد حسین اصفهانى ـ رحمه اللّه) مى فرمود: مرحوم آقا سیّد حسین بادکوبه اى (استادِ فلسفه ى علاّمه طباطبایى ـ رحمه اللّه ـ در نجف اشرف و حضرت آیت اللّه العظمى بهجت رحمه اللّه) روزى دو درس مى گفت



اما در غیر ساعاتى که درس مى گفت، چنان خاموش بود که گویى زبان ندارد، مگر این که ذکرى بگوید؛ وگرنه سکوت محض بود! آقاى علاّمه طباطبایى ـ رحمه اللّه ـ سالى در شب عید غدیر ایشان را با عده اى از علما و فضلا براى صرف شام به منزل خویش دعوت کرده بود. یکى از معاصرین آقاى سیّد حسین بادکوبه اى هم در آن مجلس شرکت داشت، او تمام وقت مجلس را با صحبت اداره کرده بود، ولى ایشان یک کلمه هم صحبت نکرده و سخن نگفته بود. عجب از صحبت آن معاصر و سکوت این آقا!

باید زبان را کنترل کنیم و بیست و چهار ساعت فکر و یک ساعت صحبت کنیم، یعنى بیست و چهار ساعت باید تامل و اندیشه داشته باشیم و یک ساعت صحبت کنیم، بلکه شاید یک ساعت هم زیاد باشد


منبع

یا زهرا