عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

عارف شیدا

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قبض روح» ثبت شده است

به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

سؤال قبر مهمترین کنکور ماست از ما چیزهای مهمی سؤال میکنند ما باید پاسخ بدهیم هیچ فکر کردید که چرا در جریان سؤال قبر و جواب قبر الفبای دین را از ما سؤال میکنند بدیهیات دین را از ما سؤال میکنند و در تلقین قبر آن کسی که مرده را تلقین میکند میگوید اگر سؤال کردند خدای تو کیست بگو «الله جلّ و جلاله ربی» دین تو چیست بگو اسلام است اگر سؤال کردند کتاب تو چیست بگو قرآن است و اگر سؤال کردند پیامبر تو کیست نام مبارک حضرت رسول را ببر اگر سؤال کردند امامان تو چه کسانی هستند نام مبارک علی بن ابیطالب، حسن بن علی، حسین بن علی تا وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) را ببر...

 

 

خب اینها الفبای دین است دیگر همه ما اینها را میدانیم چه صالح چه طالح چه فاسق چه عادل چه اهل نماز چه بینماز بالأخره اینها که اسلام شناسنامه ای دارند میدانند دینشان اسلام است کتابشان قرآن اگر ما با اخلاق، بدن ستبر مستحکمی نساختیم این فشار مرگ آن چنان روی اعصاب و مغز تحمیل میکند و فشار میآورد که همه این حرفها یادمان میرود خیلیها یادشان نیست که دینشان چیست خیلیها یادشان نیست که کتابشان چیست خیلیها نام مبارک علی بن ابیطالب، حسین بن علی اصلاً یادشان نیست سؤال میکنند امام تو چه کسی است حرفی برای گفتن ندارند خب ما یک حصبه میگیریم یا بیماری شبیه حصبه مبتلا میشویم بسیاری از خاطرات و درسها از یادمان میرود با اینکه بیماری حصبه و مانند آن هرگز مثل مرگ نیست آن طامه مرگ توان فرساست خب باید در کشاکش این طامه توان فرسا تمام ذرات بدن انسان را در حال حیات بی روح کنند مسئله مرگ کار آسانی نیست چرا دندان ما را میکشند درد میآید چرا اگر بخواهیم انگشت را جراحی کنند تا بی حسی موضعی نشود درد میآید برای اینکه میخواهند زنده ای را بکشند دیگر چرا درد احساس میکنیم برای اینکه حیات دارد دیگر لذا این را بی حس میکنند آن حیات را آن احساس را از او میگیرند دندان را میکشند و دست را جراحی میکنند مرگ یعنی در حالی که ما حساس هستیم و درک میکنیم این روح را از تک تک این بدن میکشند می آورند بیرون مگر این کار آسانی است ما که نمیدانیم به این بیچاره چه میگذرد ما نه مردیم نه از او باخبریم فقط برای یک عده راحت است مؤمنین راحت اند [مرگ برای آنها] مثل بو کردن گل یاس [است] وگرنه برای دیگران آن قدر سخت است که در تمام مدت عمر هیچ حادثه مثل آن نیست برای اینکه روح میخواهد از ذرات بدن جدا بشود در حال حس، درد دارد دیگر یک گوشه اش را که ما می خواهیم احساس بکنیم میبینیم قابل تحمل نیست این پوست میخواهد بمیرد یا این گوشت میخواهد بمیرد یا دندان میخواهد بمیرد تا بی حس نکنند ما تحمل نمیکنیم حالا تمام اعضای بدن میخواهد بمیرد بنابراین کار مرگ کار آسانی نیست شما در فرمایشات وجود مبارک پیغمبر و ائمه (علیهم السلام) نگاه کنید مرتب سفارش میکنند مرگ را فراموش نکنید... ما چنین روزی را در پیش داریم باید بدنی بسازیم که بتواند تحمل بکند دیگر آن بدن با طب روحانی ساخته میشود یعنی با اخلاق نه با تقویتهای مادی پس ما باید طبیب باشیم که سلامت روح را تأمین کنیم مهندس و معمار باشیم که این بدن را محکم بپرورانیم که بتواند در رویارویی با آن حادثه تحمل بکند و...

 

منبع

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

مسأله مرگ یک امر عادی نیست، هیچ بیماری دردش به اندازه درد مرگ نیست، معنای مرگ این است که انسان در حالی که زنده است و از تمام بدن او از انگشت تا مغز این روح در حال حیات کنده می‌شود، چه دردی از این بالاتر است. ما وقتی مقداری گوشت دست را می‌چینیم درد می‌آید، زیرا زنده‌ای را می‌خواهیم بی‌روح کنیم، اگر آمپول تزریق نکردند و دندان را خواستند بکشند، درد می‌آید، زیرا می‌خواهند زنده‌ای را بی‌روح کنند، همین مرگ پردرد برای مؤمن بالاترین لذت است، زیرا انسان با مشاهده اهل‌بیت(ع) از تمام بدن خود غافل است، وقتی توجه انسان از بدن گرفته شود، اگر بدن او پاره پاره شود، نمی‌فهمد، روح توجه ندارد، با مشاهده اهل‌بیت(ع) و روی کردن اولیا انسان از تمام بدن غفلت می‌کند، وقتی انسان از بدن غافل باشد توجهی به بدن ندارد، لذا هیچ لذتی برای مؤمن به اندازه مرگ نیست، اما اگر انسان بدنی فکر کند و بدنی بمیرد هیچ دردی بالاتر از مرگ نیست.



مگر تامه ی مرگ چیز آسانی است، انسان یک بیماری می‌گیرد و در اثر سختی‌های بیماری بسیاری از چیزها را فراموش می‌کند، این بدیهیات دین باید برای انسان ملکه شود، برای این است که این ملکه شود و از یادمان نرود سفارش تکرار کردن آن را به ما داده‌اند، در نماز در تشهد یاد اهل‌بیت(ع)، نمازهای پنج‌گانه بدیهیات دین را تکرار می‌کنیم، بدیهی‌ترین بدیهیات اسلام را در قبر از ما سؤال می‌کنند، خیلی‌ها یادشان نیست، برخی‌ها بعد از مدت‌های عذاب میگویند تازه می‌فهمم که پیامبر من کسی است که قرآن بر او نازل شد.

منبع

یا زهرا

به نام خدا

آیت الله جوادی آملی:

مسأله مرگ یک امر عادی نیست، هیچ بیماری دردش به اندازه درد مرگ نیست، معنای مرگ این است که انسان در حالی که زنده است و از تمام بدن او از انگشت تا مغز این روح در حال حیات کنده می‌شود، چه دردی از این بالاتر است. ما وقتی مقداری گوشت دست را می‌چینیم درد می‌آید، زیرا زنده‌ای را می‌خواهیم بی‌روح کنیم، اگر آمپول تزریق نکردند و دندان را خواستند بکشند، درد می‌آید، زیرا می‌خواهند زنده‌ای را بی‌روح کنند، همین مرگ پردرد برای مؤمن بالاترین لذت است، زیرا انسان با مشاهده اهل‌بیت(ع) از تمام بدن خود غافل است، وقتی توجه انسان از بدن گرفته شود، اگر بدن او پاره پاره شود، نمی‌فهمد، روح توجه ندارد، با مشاهده اهل‌بیت(ع) و روی کردن اولیا انسان از تمام بدن غفلت می‌کند، وقتی انسان از بدن غافل باشد توجهی به بدن ندارد، لذا هیچ لذتی برای مؤمن به اندازه مرگ نیست، اما اگر انسان بدنی فکر کند و بدنی بمیرد هیچ دردی بالاتر از مرگ نیست.



مگر تامه ی مرگ چیز آسانی است، انسان یک بیماری می‌گیرد و در اثر سختی‌های بیماری بسیاری از چیزها را فراموش می‌کند، این بدیهیات دین باید برای انسان ملکه شود، برای این است که این ملکه شود و از یادمان نرود سفارش تکرار کردن آن را به ما داده‌اند، در نماز در تشهد یاد اهل‌بیت(ع)، نمازهای پنج‌گانه بدیهیات دین را تکرار می‌کنیم، بدیهی‌ترین بدیهیات اسلام را در قبر از ما سؤال می‌کنند، خیلی‌ها یادشان نیست، برخی‌ها بعد از مدت‌های عذاب میگویند تازه می‌فهمم که پیامبر من کسی است که قرآن بر او نازل شد.

منبع

یا زهرا