آیت الله قرهی:
به آیت الله آسیّد عبدالکریم کشمیری گفتند: آقا! شما چرا اینقدر به وادی السّلام میرفتید؟ مگر در آنجا چه دیدید؟ فرمودند: روح و ریحان!
امثال من یک ساعت در قبرستان باشند، خسته میشوند. آقا! مگر قبرستان، روح و ریحان است؟! مگر باغ است؟! مگر دشت و دمن هست؟! بالجد اولیا خدا در قبرستان، چه دیدند که گفتند: روح و ریحان؟!
بعضی تصوّر میکنند وقتی میگوییم قبرستان، یعنی دیگر از دنیا ببر، نه، اتّفاقاً با رفتن به آنجا، میفهمند که از دنیا چگونه بهره برداری کنند - این را به ذهنتان بسپارید - لذا اولیا خدا در قبرستان این را متوجّه میشوند که از دنیا چگونه باید بهره برداری کرد. اتّفاقاً اولیا خدا در دنیا، بیش از دیگران هم رفت و آمد دارند، با مردم هستند و انقطاع از خلق خدا ندارند، امّا بین خلق خدا هستند و تو گویی نیستند و این، خصوصیّت اولیا خدا است.
ابوالعرفا، آیت الله العظمی ادیب نیز چنین خصوصیّتی داشتند. به تعبیر بزرگان و اعاظمی مثل آیت الله العظمی آسیّد عبدالاعلاء سبزواری که خودشان یکی از عرفای عظیمالشّأن و عجیب بودند - که الآن مرقد شریفشان در نجف اشرف است - میفرمودند: ایشان فارغند از دو دنیا!
بعد یک تعبیر عجیبی را راجع به ایشان داشتند، فرمودند: ایشان بهشت را پایین کشیده، خودش بهشت نرفته. ما این تعبیرها را نمیفهمیم. البته من و امثال من حقّ هم داریم نفهمیم این تعبیرها یعنی چه.
مردان خدا در دنیا، اینگونه هستند. این اعاظمی
که بالجد نگاه به صورت آنها، عبادت به معنی عبادت بود. آنها که والله قسم، هنوز
اسمشان، در وجود انسان انقلاب ایجاد میکند. اسمشان، انسان را با خدا آشنا میکند.
اسم این اولیا الهی، قرب خدا را برای انسان میآورد؛ یعنی اسمشان قرب آور است. این
مردانی که تمام وجودشان خداست. امثال من این حرف را نمیفهمند و به سخره میگیرند،
امّا حسب روایت شریفه بالجد ملائک بالهایشان را زیر پای اینها میگشایند و به
اینها سجده میکنند، «وَإِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ
فَسَجَدُوا»[7]، این مردان خدا، چه بودند؟! حبّ به دنیا نداشتند، برای همین از شرّ
هم دور بودند.
یا زهرا